ساراماگو در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کناربگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میپردازد. |
کمی خوراک برای فکر: این فقط کمی خوراک برای فکر کردن است . برای کسانی که فکر کردن فراتر از چارچوبهای از پیش ساخته را دوست دارند. اصراری ندارم کسی طی چند خط نوشته نظرش عوض شود یا چیزی را قبول کند یا ابراز مخالفت ننماید. درواقع این بسیار عالی است که کسی از من بپرسد سند و مدرک و دلیلت کو. هدف من هم همین است که چنین سوالی بپرسند و هر ادعایی را به راحتی نپذیرند. اما از دوستانی که می خواهند چنین بپرسند پیشاپیش می طلبم که از خود نیز بپرسند در این همه سالهای عمر که مطالبی در مورد نژاد آریایی و صدها ادعای مشابه ملی و مذهبی به خوردشان داده اند حتی یک روز یا یک ساعت یا یک ثانیه از آن منابع پرسیدند سند و مدرک و دلیلت کو. پس انصاف حکم می کند به آنچه شنیده اند و دربست تاکنون پذیرفته اند نیز شک روا داشته و سند و مدرک و منبع را فقط زمانی که باورهایشان به چالش کشیده شده نطلبند.