موقعیت ژئو بی کسی
دیمروی :در ادبیات جغرافیای سیاسی ژئو استراتژیک معنای خاص و گویای دارد مفهومی در ارتباط با اهمیت محیط و عناصر جغرافیای طبیعی. با دقت به نقشه جهان اهمیت مناطق ساحلی و موقعیت بنادر که از انها می توان به عنوان دروازه ابی کشورها یاد نمود اشکارتر می گردد. حال اگر این بندر در منطقه خاورمیانه که به قلب زمین مشهور بوده و در نزدیکی تنگه هرمز که بر اساس بررسی ها دومین تنگه بسیار مهم و استراتژیک دنیا است و محل ترانزیت اصلی نفت و گاز کشورهای خاورمیانه به سرتاسر دنیا است و همچنین مناسب ترین مسیر دسترسی کشورهای اسیای میانه و افغانستان به ابهای ازاد می باشد اهمیت ان دو چندان می شود.
یکی از هزینه های قابل تأمل وتأثیر گذار درقیمت کالای صادراتی هزینه حمل و نقل می باشد و هر تولید کننده و صادر کننده ای که قادر باشد این هزینه را به حداقل برساند توان رقابتی خود را درمقابل سایر تولید کنندگان مشابه افزایش و در نتیجه کالاهای بیشتری را به سایر کشورها صادر می نماید . یکی دیگر از شاخص های مؤثر در صادرات کالا سرعت زمان حمل یعنی اینکه محموله در چه فرصت زمانی مناسب به مقصد برسد، می باشد. مفهوم سرعت حمل ونقل عبارت از توان عملیات حمل ونقل توسط شرکتهای حمل ونقل با توجه به امکانات موجود که شامل عملیات از مبدأ تا مقصد برای صاحبان کالا بسیار با اهمیت می باشد و آخرین شاخص برای یک صادر کننده ایمنی است . یعنی اینکه کالاهای صادراتی با احتمال کمترین میزان خسارت وارده ودر حد صفر از مبدأ تامقصدحمل گردد.
امروزه صنعت ترانزیت و حمل ونقل یکی از پرسودترین تجارتهای دنیا به شمار می رود و طبیعتأ کشورهایی که در مسیر کریدورهای ترانزیتی قرار میگیرند می توانند بیشترین بهره را از این تجارت ببرند. در حال حاضر حجم گردش پول ،انتقال کالا و انرژی بین آسیا و اروپا شاید بیش از 1500 میلیارد دلار در سال باشد. که بیش از 120 میلیارد دلار از آن به حمل و نقل مربوط میشود.
در نظر گرفتن درآمد بالقوه 5 درصدی از درآمد سالیانه 120 میلیارد دلاری ترانزیت کالا بین آسیا و اروپا خود مؤید این نکته است که بهره گیری از این فرصت طلایی سهم بسزایی در شکوفایی هر منطقه خواهد داشت .اگر چه بنا بر اعتقاد کارشناسان رسیدن به این سطح از درآمد نیازمند ناوگان ترانزیتی مناسب می باشد اما با برنامه ریزی مناسب می توان بخشی از این درامد را جذب نمود اما نه در قالب برنامه محور توسعه شرق! که از ان فقط نامی بیاد مانده.
اندیشه ایجاد منطقه آزاد چابهار بعد از انقلاب از سال 1363 مطرح ودر سال 64 با تصویب طرح توسعه محور شرق توسط هیئت دولت در راستای توسعه بازرگانی ومحور توسعه استان توجه بیشتری به ان شدتا این که در سال 1370 منطقه ازاد چابهار تاسیس و باعث خوشحالی و نوید پیشرفت منطقه بود ولی هرچی از زمان تاسیس منطقه آزاد و صنعتی چابهار گذشت معلوم گردید مشکل چیز دیگریست و را حل آن را باید جای دیگر جستجو کرد. با آغاز بکار ساخت و تجهیز بندر گوادر توسط چینی ها و برنامه اتصال این بندر به راه اهن سراسری پاکستان و استفاده از ان بعنوان دروازه چین , کشورهای اسیای میانه وافغاستان به ابهای ازاد و خلیج فارس دوباره بحث بندر چابهار و نقش ان در ترانزیت کالا نقل مجالس استانی و کشوری شد و پای هندوستان بعنوان رقیب چین به منطقه باز شد و امیدها دوباره شروع به شکفتن گرفت که شاید رقابت این دو قدرت نوظهور اقتصادی در محل باعث شدت گرفتن ساخت وساز و ایجاد بستر های لازم جهت تسهیل امور بازگانی و تجارت و در کنار ان پیشرفت منطقه تحقق یابد ولی اینبار هم بمانند قبل این طرح دچار مشکل بوروکراسی و به فراموشی سپرده شد.
حال بعد از گذشت اینهمه سال آیا براستی سهم مردم منطقه از ایجاد منطقه ازاد تنها افزایش قیمت زمینها و خرید مسافران نوروزی است و یا ؟؟؟