پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

دور گه های بلوچ؛ مترجمان فرهنگی یا نسل بی تفاوت؟

دور گه های بلوچ؛ مترجمان فرهنگی یا نسل بی تفاوت؟

رازگو بلوچ

آقای ریگی صدایش می کردند. سرخ و سفید بود اما باریک اندام با سبیل های باریک و دم داری شبیه بلوچ های نسل میانه فعلی. سر و کار مان با هم افتاده بود. رابط مان فارسی زبان بود یا به هر دلیل دیگر، در تمام مدت با من هم فارسی حرف می زد. طبق غریزه ای که پنهان و خزنده وسریع به نخ ابعاد فرهنگی مردم می روم، کشف هویتش برایم مسئله شد. به گمان این که زابلی است فارسی صحبت کردن را با او ادامه دادم تا خلال یکی دو روز برخوردهایی کوچک. زابلی با فامیل "ریگی نژاد" دیده و شنیده بودم و به همان ها نسبتش دادم. ولی ته لهجه زابلی را در او ندیدم.

روز سوم ربط یا بی ربط سوال پیچش کردم، که بگوید کجایی است. فورا تلنگری خورده و به زبان بلوچی سرحدی رقیقی با من ادامه صحبت داد. گفت که من بلوچم و ریگی هستم. منتها مادرم کرمانی است. ارام و منعطف سخن می گفت مثل شهرستانی ها و نه زمخت و خشن مثل سرحدی ها. این را تا به اینجا داشته باشید. پرسیده بودم در مطلبی پیشین که راز ابهت این کلمه بلوچ در کجا است؟ این هم یک مدعای دیگر: طرف می گفت من بلوچم ولی مادرم کرمانی است! گویا بلوچ بودن خود را به طور مسلم از هویت یکی از والدینش مقدم تر می داند. دوستی دیگر دارم هم دقیقا به همین وضع است. مادرش شیرازی است. و چه تعصبی هم در باره بلوچ بودن خود دارد که یک رگه ها ندارند!

فورا درد دلش را آغازید که مانده ام که باشم و چه باشم. مردم تا به مسجد هم به دنبالم می آیند که نماز شیعه می خوانم یا سنی! و می خندید که خودم برایم اصلا این مسئله مطرح نیست. من هم بااو خندیدم و به طنز گفتم که تو هم بدون تلاش رستگار شده ای و از جنگ هفتاد و دو ملت در امان. به شماها باید گفت رستگاران ژنتیکی. و یا شاید هم گمراهان ژنتیکی! بستگی به نظر طرف مخاطب دارد. ولی در هر دو صورت از قید تعصب بطور ژنتیکی آزادید و دنیا اگر دست شما می افتاد چه نرم و مهربان تر می شد. و او می خندید.

البته برعکسش هم هست. هر چند به ندرت. در زادگاه خودم دو تا از فامیل های مان از هر دو جنس مونث و مذکر وصلت غیر بلوچی داشته اند. نسل پیش را می گویم. بچه های شان هم سن و سال منند. تفاوت فرهنگی یکی شان را خنثی و دیگری را شیعه ای متعصب بار آورده است. قصه از این دست بسیار است و شما هریک حکایت ها از محل خود دارید.

حالا از آن روی سکه نگاه کنید. حرف معلمی بسیار محافظه کار و سنتی همیشه در ذهنم هست که از این مسئله می نالید و می گفت این شیوه ای برای تخریب فرهنگ و هویت یک نسل است. به این ها می گویند " نسل خنثی". برای تعصب زدایی یک نسل است ازدواج بین دو فرهنگ را ترویج می دهند. آن معلم متعصب شدیدا خود را مذهبی می داند. وقتی روح معنوی نباشد شکل مذهبی تظاهری بیش نیست برای پوشاندن خودخواهی ها و چنین کسی هرگز نمی تواند به قضایا از دید مثبت نگاه کند. پس جز این نظر از او نمی شود انتظار ی بیش تر داشت. اما شما چه می گویئد؟ آینها منادیان صلحند و مترجمان فرهنگی، یا نسل خنثی؟!

نظرات 1 + ارسال نظر
balach چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

با سلام
جسارتا تقویمی که در این وبلاگ گذاشته اید بنظر نمی رسد که صحیح باشد. از روی ناچاری مجبور شدم در این ستون اینو بگم گر چه هیچ ربطی به موضوع این مقاله ندارد.
عیدتان مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد