بنا بر گزارش یونیسف یک سوم کودکان جهان در میان زبالهها، در بیغذایی و بدون هیچ شانسی برای آموزش زندگی میکنند. وضع این کودکان به قدری وخیم است که خیلیها ترجیح میدهند اصلا به آنها فکر نکنند.
با رشد سریع شهرهایبزرگ جهان، کودکان بیشتر و بیشتری به خیل زاغهنشینان میپیوندند. نیمی از کودکان جهان، یعنی نزدیک به یک میلیارد نفر در شهرها بزرگ میشوند. از هرسه نفرشان یکی در بدترین شرایط ممکن بسر میبرد.
بنا بر گزارش یونیسف در شهرهای بزرگ کشورهای در حال توسعه تولد ۵۰ درصد نوزادان حتی ثبت نمیشود. یعنی بود و نبودشان هم رسمیت ندارد. به گفته کریستیان اشنایدر، مدیر یونیسف در آلمان، شهرها به طور فزاینده به مکانی برای زندگی این کودکان در فقر تبدیل میشوند.
وی میگوید که خیلی از این کودکان اصلا سرپرستی ندارند، تنها بزرگ میشوند، زندگیشان را با جمعآوری زباله میگذرانند. برای یک لقمه نان کفش واکس میزنند یا مورد سوءاستفاده قرار میگیرند یا فروخته میشوند.
نیازها و حقوق این کودکان بسته به میزان عقبماندگی کشور در حال توسعه، به طور مستمر نادیده گرفته میشود و در برنامه توسعه اصلا جایی ندارد.
پیامدهای فاجعهبار
کریستیان اشنایدر میگوید که پیامدهای این وضع فاجعهبار است. برای جلوگیری ازادامه این وضع باید حکومتها، ادارات و مراکز مسئول به سرعت دست به کار شوند.
نهاد کمک به کودکان Terre des Hommes خواهان تاکید بر حقوق کودکان شده است. دانوتا ساچر، مدیر این نهاد با اشاره به تجربهای که در این زمینه وجود دارد میگوید: «کودکان فقیر در شهرهای بزرگی مانند مانیل، دهلی، ژوهانسبورگ یا بوگوتا در شرایطی بسیار خطرناک زندگی میکنند.»
با وجود آن که در شهرها مدارس بیشتری هست تا در روستا، اما برای کودکان زندگی در زاغهها به مراتب وخیمتر است. برای کودکان خانوادههای فقیر دسترسی به آموزش تقریبا غیرممکن است.
میزان مرگ و میر کودکان مناطق فقیر شهری بالاتر از روستاهای فقیر است. بیش از نیمی از دختربچهها و پسربچههای زاغهنشینان هند به خاطر سوءتغذیه دچار نارساییهایی جسمی و روحیاند.
پناه به باندها تبهکار
در میان این کودکان از بهداشت خبری نیست و بیماریهای واگیردار بیداد میکند: سل، اسهال و بیماریهای عفونی دیگر. از دوا و دکتر هم خبری نیست. درمان تقریبا مختص قشرهای مرفه است.
در گزارش یونیسف آمده است که میلیونها کودک و جوان نابالغ در خیابان زندگی میکنند. آنها طعمهاند، طعمه کسانی که از جسم این کودکان بهره میبرند.
خانوادهها دخترانشان را از روستا به شهر میفرستند تا به عنوان خدمتکار کار کنند. با این دختران همهگونه بدرفتاری میشود. آنها در عمل بردهاند. بقیه کودکان هم از ترس به باندهای تبهکار میپیوندند تا به هرشکل به جایی تکیه کنند و مامنی داشته باشند