پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

غرور و تعصب

 

 غرور و تعصب 

حواناروئی

از آنجایی که در فکر ارتقا ء نوشته هایم به بعد جامعه شناسانه می باشم و درگیر نوشتن سخنان جدید ، در ذیل متن یکی از دوستانم " خانم ر" را که برایم نوشته است تقدیم حضورتان می کنم.

غرور و تعصب

آنجا که دل من ماند از احساس غرور و عقل ، نعره می زند برسر تعصب

آنجاست که هویتی به بازی گرفته می شود و اینجاست که انسانی بی بها می گردد

و کلمه ای به نام دختر رنگ می بازد زیر شلاق تعصب و غروری بی جا ، به نام بلوچ بودن.

آوازه حیا و عصمت فراوان زنان و دختران بلوچ در سرزمین کویری و پهناور بلوچستان

می پیچد و چونان ستاره ای درخشان رخ می نماید و وادی های بسیاری را به تحسین می کشاند.

زیر پرده نقابی قوم من ، هویتی سالهاست که خاک می خورد و دست تقدیر بی رحم کسانی را که

از این قانون تخطی می کنند نقش خاک می کند . آرزوهایشان درگور سرد و تاریک جاهلیت ، تا

ابد زندانی می شود . بی گمان بسیاری می گویند : نه حقی خورده شده و نه حقی گرفته شده.

باغرور گویند : حق مادر بودن ، باحیا بودن و اصیل بودن را به ما هدیه کردند. در حالی که

خود آن را پیش از این داشته ایم.

حق مهمی به نام انتخاب در سرزمین من برای همجنسانم وجود ندارد . چرا که ما به قول خودشان

نمی توانیم هم آزاد باشیم و هم عفیف ! درجاهای دور ، در این خاک ستمدیده مردمی از گذشته ها

پایبند سنتی کهنه از جاهلیت اند.

چه حقی داریم ؟ نه حق درس خواندن ، نه حق صحیح رشد کردن فکری ، نه حق انتخاب آزادانه

درهمه امور زندگی.

سالهاست که مردمان اینچنین زندگی کرده اند و می کنند . نه فقط در مناطق دور افتاده

و خانواده های جاهل مآب گذشته ، بلکه در بافرهنگ ترین نقاط این سرزمین و نزد باسوادترین

این مردمان ، ناله های غمناک زندگی به گوش می رسد.

نمی دانم مادران مادرانمان چه می گفتند که تکرار اندیشه نابوده کننده جنسیت خویش شدند

و پدران و برادرانمان چه آموختند که می تواننی کاری انجام دهند و افتخاری کسب کنند که

من و خواهران من ، نمی توانیم.

نمی دانم ! اندیشه های سوزنده افکار قوم من است که مرا و هزاران مثل مرا در بند کرده و

یا تفاسیر نادرست مذهبی است که حقایقش برهمگان ثابت است.

این چه افکاری است که ناقوس وار ، در مقدس ترین مکان های سرزمین من ، فریاد محرومیت

من را سر می دهد : دخترانتان را به مدرسه نفرستید ، دخترانتان از خانه خارج نشوند . زنان

و دخترانتان بیمار شدند نباید نزد پزشک بروند . دخترانتان حق ندارند بازار بروند. زنان نمی توانند

به مسجد بروند . اصلا مسجد رفتن زنان یعنی چه ؟ دخترانتان که بالغ شدند درخانه نمانند . هرکس

از قومتاناز راه رسید بدهیدشان تا بروند . نشستن دختران در خانه درست نیست . دختران شما

حق ندارند بیرون خانه کار کنند . دوست داشتن حق دختران شما نیست . اگر اتفاق ناموسی بیفتد ،

دختر شما در کوچه بود و آن طرفتر یک مرد برای خودش می رفت و کسی به دروغ شایعه ای

ساخت . غیرتتان کجاست که زنده بماند و نام شما لکه دار شود؟ برای حرفی که صادق نیست

و خود می دانید دروغ است . اما تعصب کجا می تواند باشد ، جز اینجا.

اگر دخترتان و پسری غریبه همدیگر را خواستند چطور اجازه می دهید دخترتان زنده بماند و

الکه ای بزرگ نامتان را در برگیرد ؟ غرور چه می شود ؟ وقتی قسم خوردید ، همواره قسمتان

این باشد که زنتان را طلاق می دهید ، اگر عصبانی شدید و همسرتان را طلاق دادید ، تا ابد

همان هست که گفته اید.

چه بسیار داستان های واقعی و گذشته ی تلخ هم جنسانم که در کودکی برایم روایت شد و قصه

های تلخ دختران جوان که اینک مهمان خاک سرد و تاریک شده اند . برادران و پدرانی که

افتخار خویش را در نابودی خواهران و دخترانشان می دانند.

اینک کوتاه زمانی است که ابرهای تعصب کنار رفته و برای ما حقی قائل شد اند . اگر حق

خورشید باشداینک خشنود باشیم که به اندازه شمعی به ما حق داده اند.

می توانیم تحصیل کنیم . انتخابی با تأیید داشته باشیم البته با زخم زبان های بسیار . می توانیم

کار کنیم البته درجاهای خاص که آن هم فقط زنان در آنجا حضور داشته باشند . می توانیم

سلام علیک کوتاهی با مردان درجه یک فامیل داشته باشیم . می توانیم رشد کنیم .

فریاد بزنیم ، اما خفته و رنج هایمان را نگه داریم بسیار.

شما خواهران و هم مسلکان من ، بیایید چون پیچک شویم و از دیوار غرور و تعصب

بگذریم و چون خز تمام دیوار را بپوشانیم . بیاییم صحیح باشیم و درست رفتار کنیم اما

اجازه ندهیم آزادی مان را به یغما ببرند . بیایید به آنچه که داریم احترام بگذاریم و با

همه آزادی که داریم همچون تمام زنان بلوچ عفیف بمانیم.

هم این را داشته باشیم و هم خوبی های آن را نگه داریم

هم این را داشته باشیم و هم خوبی های آن را نگه داریم ؛ زیرا پس از سالها هنوز در

لابه لای غرور قوم من تعصب وجود دارد.

http://banohava.blogfa.com/post/43

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد