روزدرآ: در روزهایی که « طایفه» و «انتخابات» این دو واژه نامترادف بهم به گل سر سبد ادبیات بزرگان و فعالان اجتماعی و انتخاباتی مردم بلوچستان تبدیل شده و همین موضوع افراد فعال در جامعه بلوچ را بعد از مدتهای مدیدی به هم وصل نموده؛ به میان آوردن حرف از گزینه اصلح بدون گرایش به تعلقات طایفه ای بسیار سخت است.
در بلوچستان انتخابات به مثابه جنگ طایفه ها می ماند و آنچه که این رقابت ها را به سمت غیر دموکراتیک سوق می دهد همین جنگ طایفه ای است که خروجی آن همیشه جزء هیچ چیزی دیگر را به دنبال نداشته است.
این را همه افرادی که در شهرهای دور و نزدیک بلوچستان به فعالیت مشغولند و یا سابقه چنین کار را در کارنامه کاری خویش دارند به درستی واقف هستند که نمی توان به سادگی از مواضع طایفه به صرف توانمندی افراد چشم پوشی نمود.
گرچه تعدادی از روشنفکران و قشر تحصیلکرده جامعه بلوچ خواهان حضور افرادی بدون در نظر گرفتن تعلقات طایفه ای و طبقه ای هستند اما می توان به راحتی حدس زد که در یک جامعه سنت گرا با تعلقات شدید طایفه ای بیشتر رقابت میان طایفه ای رخ می دهد تا شخص و تواندمندی هایش و این یعنی انتخابات دموکراتیک با شیوه ی غیر دموکراتیک.
گاهی عرصه چنان بر قشر روشن نگر و تحصیلکرده جامعه بلوچ تنگ می شود و یا مباحث درون طایفه ای چنان رنگ و بویی حساس به خود می گیرد که این قشر نوگرا را نیز به سمت خود سوق می دهند و برد را به نفع طایفه و طبفه و نژاد خاتمه می دهد.
قشکر تحصیلکرده و روشنفکر جامعه هیچ گاه به ظرافت ها ،ظرفیت ها و رفتارهای انتخاباتی آنچنان که باید و شاید باشد توجه ننموده اند و به چرایی این دور تسلسل باطل که انتخابات را در مسیر انحراف قرار گرفته، دقت و توجه لازم نداشته اند.
در یک انتخابات دموکراتیک چطور می شود تصور کرد چند فرد به صرف توانمندی اقتصادی و یا نفوذ در پایگاه های اجتماعی بتوان چنین نقشی کلیدی در یک انتخاب ایفا کنند،؟چطور ممکن است چنین افراد پرنفوذی را با استفاده از تفکر جمعی با خود همراه ساخت؟آیا نمی شود این پتانسیل ها را به سمت انتخابی دموکراتیک هدایت نمود؟
اما در صورت عملی شدن این اقدام آنچه که برگ برنده ای برای قشر روشن نگر به ارمغان خواهد آورد همین حرکت و تلاش به سوی تعالی است که هرچند ریسک آن سخت است اما می شود دستآوردهای بزرگی را برای قشر تحصیلکرده و روشن نگر جامعه به دنبال داشته باشد.
انتخابات در بلوچستان از دیر گاه منازعه بین قشر روشن و تحصیلکرده و پایگاه های سنتی بخصوص سران طوایف و قبایل پرنفوذ را موجب شده است هر چند که این روزنه و کف ترازو به نفع سران طوایف و پایگاه های پرشمار ختم شده اما باز هم جای کار را می شود در آن یافت نمود و روزنه های امید و جای خالی یک جریان و موج را در دل این حرکت جستجو کرد.
فقط اگر این هنر را در روشنفکران و افراد تحول گرای جامعه بتوان یافت که با سنجش نبض افکار عمومی بلوچ بخصوص سران طوایف و قبایل زمینه چینی یک حرکت رو به جلو و زیرکانه را پیدا نمایند و از ضعف های موجود بهره برداری کامل ببرند به طور حتم این قشر متفکر بلوچ هستند که بر طایفه و حاشیه های آن مغلوب خواهند شد.
گر چه هنوز به طور ریشه ای و اساسی گامی در این زمینه انجام نپذیرفته و تحصیلکردان پی«ی» شرارت ها و ناملایمتی های احتمالی ناشی از تقابل با مسیر به انحراف کشیده را به تن نمالیده اند اما در صورت ذکاوت این قشر با توجه به قدرت تفکر به طور حتم این قدرت تفکر و تعقل است که در مقابل افکار سنتی برنده خواهد شد و طعم شیرین پیروزی را تجربه خواهند نمود و این سران طوایف و بزرگان قوم خواهند بود در مقابل انتخاب اصلح زانو خواهند زد و به ناچار جماعت متفکر و روشن را همراهی خواهند نمود.
این حرکت یعنی شکل گیری و اجماع تحصیلکردگان حول محور یک فرد توانمند نه تنها به صرف تحصیلاتش بلکه با سنجش توانمندی و قابلیت ها بخصوص تجارب ارزنده و فعالیت های اجتماعی شخص،مدتها پیش در چند شهر بزرگ بلوچستان استارت آن زده شد و خیلی زود توانست نتیجه مطلوب را مشاهده نمود.
اگر پیوندی در سطح افراد تحصیلکرد و یا روشنفکر جامعه بلوچ در سراسر بلوچستان ایجاد شود و استراتژیو مکانیزم دقیقی و منظمی برای این کار طراحی شود این حرکت در کل شهرهای بلوچستان به نتیجه مطلوب و دلخواهی دست خواهد یافت و مسیری منظم و دموکراتیک را طی خواهد نمود.
و اگر پس از تشکیل چنین جمعی معیارهای یک انتخاب اصلح جهت رسیدن به یک ایده آل ترسیم شود ،رسیدن به مسیر دلخواه میسر خواهد بود و حتی در صورت عدم موفقیت این قشر، در آینده راه را برای سهولت یک انتخاب دموکراتیک چه در شواها و یا مجلس هموار خواهد ساخت و در کل به تعبیری دیگر می توان یک باخت خوب را بهتر از یک برد ناصواب دانست.