حسین طوقی
بسم الله الرحمن الرحیم
تحولات اجتماعی استان در این سی سال با شدت زیادی اتقاق افتاد تغییرات اساسی در آموزش و پرورش ،در نحوه چرخه اقتصادی ،علاقه بخشی زیادی از توده مردم به ورود در دنیای سیاست
؛درهنر ؛در نگاه مردم به دین ؛...در این بین تغییراتاقتصادی چون مولفه اصلی آن پول می باشد
و کسانی که به این بخش ورود پیدا کرده اند کسانی بوده اند از
تمکن مالی برخوردار بوده اند توانسته اند با فعالین بخش اقتصادی داخل
مملکت به خوبی رابطه ایجاد کنند در این رایطه چون سود دو طرف
در میان بوده مراوده سود در سود بوده بخوبی این رابطه ایجاد شده
و کمتر از تضاد منافع اقتصادی مردم مرکز کشور با مردم استان
شنیده میشود اگر باشد موارد انگشتشمار و معمولا هم مردم بلوچ صداقت
و امانتداری خود را در این بخش نشان داده اند با ایجاد فرصت مناسب
برای این مردم این موضوع را به ضرص قاطع نشان داده اند که شریکان
خوبی در چرخه اقتصادی هستند
در هنر با توجه به اصالت تولیدات این بخش و ریشه در گذشته دور مردم
و جذابیت خاص انها توانسته اند بدون توجه خاص جایگاه خود را در کشور
پیدا کند امروز متخصصین این بخش نمی توانند هنر مردم بلوچ را ندیده و یا
از کنار آن بی تفاوت رد شوند (البته موازین شرعی بخش موسیقی آن به
متخصصین حوزوی ارجاع میشود) در این جا بحث ایجاد رابطه بخشهای
مختلف با مرکز کشور می باشد
اما با گذشت این همه سال یک رابطه ضابطه مند در حوزه سیاستبین نخبگان
بلوچ با مرکز کشور ایجاد نشده است روابط فردی و و محدود خارج از این مبحث
است
در این حوزه دلایل زیادی می تواند قابل طرح باشد اول نبود1 . احزاب فراگیر ملی
که با ارائه برنامه و اهداف خود نسبت به جذب افراد در این حوزه اقدام کنند
2 . به نظر می رسد هنوز بخشهای اصلی نظام نتوانسته اند از گروهای مرجع در
بین مردم بلوچ از روحانیون ،تحصیلکردگان دانشگاهی ,ریش سفیدان را یکی
و یا تلفیقی از آنها را انتخاب کرده و مسائل مردم بلوچ در یک بستر هم اندیشگرایانه
حل و فصل شود حس عدم اعتماد متقابل ایجاد شده است
البته ظعف عملکردی نمایندگان استان که می توانستند ترمیم دهنده این رابطه شوند
مزید بر علت شده است
در این بین عدم حضور موثر در ادارت مرکز استان و به طبع آن نبود کارمندانی ساده
در ادارات مرکز کشور باعث شده مشکلات استان حل و فصل نشود شاید در نگاه اول
گفته شود مشکلات به این سادگی قابل حل نیست نه بزرگترین اسلحه بشر گفتگو
است قول بلیغ و متقن و درک متقابل اگر ایجاد شود دیوار بی اعتمادی می شکند
در هیچ زمانی نباید فکر شود همه درها بسته است همیشه روزنه ایی برای امید
وجود دارد
3 . البته بعضی از رفتارهای کویری ما هم مزیدبر علت است بر حسب فرهنگ رفتاری
ما زود دوست و زود دشمن می شویم با حرفی کوچک شاد و با حرفی کوچکتر ناراحت
به مانند کویر زود گرم و زود سرد میشود اگر برای کاری پیش کسی رفتیم انجام نشد
در دلمان ناراحت میشویم در کل زور رنجی خود را باید چاره ایی اندیشید چون صبر
و نماز توصیه دین است
بلوچ دوست دارد بالغ و موثر و بر زاویه رحمانی دین بر او اندیشه شود و نظام
مقبولیت و مشارکت می طلبد که مردم در این راه کوتاهی نکرده اند
ایران با همه مردمانش دوست داشتنی است