بلوچها پیرو مذهب اهل سنت هستند در حالی که اکثریت مردم ایران شیعه میباشند. کلپورگان، در قسمت جنوبشرقی بلوچستان، در نزدیکی مرز پاکستان و در 390 کیلومتری جنوب زاهدان، مرکز استان واقع شده است. نزدیکترین شهر سراوان میباشد. کلپورگان در حاشیه ریگستان بزرگ (دشت لوت) واقع است، جایی که از آنجا کوهها را از فاصله نسبتا دور میتوان دید. کشاورزی، خرما، تجارت، سوزندوزی و تولید سفال بخش اصلی درآمد ساکنان این روستا را تشکیل میدهد. در اوایل سال 1369 جمعیت روستا حدود 350 نفر بود. در آنجا یک دبستان برای 70 دانشآموز پسر و دختر دایر بود.
حداقل به چهار دلیل میتوان گفت که ساخت سفال در کلپورگان از هزاران سال پیش شروع شده است: نخست تصور بر این است که اولین سفالگران در دنیا زنان بودهاند، زیرا لازمه ساختن ظروف گلی نیازمند سکونت طولانی و اقامت در یک محل میباشد، مردان آزاد بودند که برای شکار و گشت و گذار بیرون بروند، در حالی که زنان به علت نگهداری از بچهها، تهیه و جمعآوری غذا، بیشتر مجبور به ماندن در یک محل بودند. مبداء و تکامل یک ظرف گلی، طی یک فرایند طولانی انجام گرفته است. سبدها، بافته شده از شاخههای کوچک که به همراهی خاک رس برای این که محکمتر باشد، ردیف شدهاند و اتفاقا وقتی که سبدی آتش میگرفت، تنها چیزی که میماند خطوط خاکی آن بود. شاید اولین بشقاب سفالین این گونه پخته شده باشد. مزایای کاسه پایهدار و محکم از این قبیل در طول زمان مشاهده شده است. این اطلاعات براساس یافتههای باستانشناسی از زمان عصر حجر میباشد.
آینده سفال کلپورگان
در زمانهای قدیم 3 نسل از زنان عادت داشتند که با هم کار کنند. بزرگترها، کوچکترهای خویش را آموزش میدادند، اما در حال حاضر وضعیت فرق میکند، سنت در حال محو شدن است. ساختمان جذابی که کارگاه سفالسازی همگانی در آن جا گرفته است، مورد استفاده میباشد. تلاشهای زیادی مبنی بر پرداخت مزد بیشتر سفالگران و نوآموزان احتمالی انجام گرفته است. اما این پیشنهادات جهت اطمینان خاطر دختران خیلی در سطح پایین هستند. یک مقام بالا در سازمان میراث فرهنگی در دوران بحث و تبادلنظر در سال 1378 گفته بود که برای افزایش حقوق کسانی که در سفالگری مشغول کار هستند برنامههایی در دست اجرا است.
اگر بگذاریم دانش و مهارت زنان کلپورگان با سر آمدن زندگیشان زایل شود، مسلما بقیه ما نیز یک جزء لازم فرهنگ را از دست خواهیم داد. ممکن است سفالگری آنان طبق تقاضای روز نباشد. اما این برای آنان و نوع انسانی حائزاهمیت است. اطلاعاتی که آنها هنوز در دستها و مغزهایشان دارند نباید محو شود.
مجموعه کلپورگان در موزه فرهنگها
تعداد زیادی از اقلام ارائه شده در این نمایشگاه از مسافرت میدانی به محل در بهار سال 1377 فراهم شده است. نمونههای هر مدل قابل دسترس، هم از کارگاه عمومی و هم از عثمان دهواری خریداری شدهاند.
مضاف بر سفال، مجموعهای شامل لباسهای محلی و قومی بلوچی برای مردان، زنان و بچهها و همچنین پاپوشها، روسریها، آرایشهای مو، زیورآلات و ابزارها میباشد تمام این اقلام فهرستبندی شدهاند و یک بخش دایمی از مجموعه موزه فرهنگ هادرهلسینکی را تشکیل میدهند.
تزیینات سطح سفالینهها
تزیین بدنه سفال پس از خشک شدن آن آغاز میشود. نخست سطح سفالینه را با پارچهای نمناک و روی آن را با سنگ صاف صیقل میدهند. وقتی که سطح سفال جلا یافت، آن را با پارچهای که از چربی دنبه اشباع شده، میآلایند. آن گاه با «تیتک» که مادهای رنگزا و سخت است، رنگی تیره ساخته و با تکه چوبی باریک و کوتاه دایرهها و مربعهای تزیینی ترسیم میشود. مشابه این نقشها را میتوان در سوزندوزیهای بلوچ مشاهده کرد.
پخت سفال
بنابر سنتی دیرینه و باستانی سفال کلپورگان در گودالی روباز با استفاده از چوب به عنوان سوخت پخته میشد. تا سالهای اخیر تنها عثمان دهواری بود که با همراهی همسرش ماه بیبی هنوز از روش سنتی پخت پیروی میکرد. سایر سفالگران از کوره نفتسوز کارگاه عمومی استفاده میکنند.
کاربرد
سفالینههای تولید شده در کلپورگان به سختی توسط روستاییان مورد استفاده قرار میگیرد. آنها در حال حاضر بیشتر از ملامین، ظرفهای فلزی یا پلاستیکی استفاده میکنند. افراد مسنتر هنوز خاطرههایی از عملکرد این ظرفها دارند. هر ظرف بستگی به شکل و اندازه کاربرد مخصوصی داشته است. یکسانی اندازه ظرفها که توسط افراد مختلف ساخته میشدند، شگفتیآور است. پاسخ این است که هر ظرف در گذشته وسیله اندازهگیری غلات نیز بوده است. در زمانهای قدیم پس از پخت مجموعه بزرگی از سفال، هنگام آماده شدن برای فروش، از آنجا که روستا زراعی بوده، هر ظرف با دانههای ذرت و گندم پر میشد. بدین گونه فروش ظرف با تولیدات زراعی همراه بوده است. مردان این ظرفهای پر از غلات را روی چارپایان بار میکردند و برای فروش به روستاهای مجاور میرفتند.
هنوز سینیهای بزرگ با بشقابهای مخصوص سبزی، برنج و میوه خیلی خوب ساخته میشوند.
اسباببازیهای سفالین برای کودکان به شکل شتر، گوسفند و پرندگان نیز گاهی تولید میشود.
در کلپورگان، این زنان هستند که ظرف سفالی میسازند. مردان هرگز این کار را انجام نمیدهند. در جاهای دیگر ایران سفالگران مرد هستند. دلیل دوم نظریه سنت دیرینه بر این حقیقت بنا شده است که زنان سفالگر کلپورگان هرگز از چرخ سفالگری استفاده نکردهاند. هر نمونه در تمام مراحل فشاردهی، شکلدهی و قوسدهی قطعهقطعه دستساز میباشد. چرخ سفالگری تا پیش از 3500 سال قبل از میلاد ایجاد نشده بود و آن هنگامی بود که مردها به این صنعت علاقهمند شدند. دلیل سوم بر این اساس است که سفالهایی که مدت زمان طولانی در این روستا ساخته شدهاند، فاقد لعاب میباشند. کاربرد لعاب در سفال بعد از سال 900 قبل از میلاد عمومیت یافت. قبل از این سطوح ظروف کاربردی با یک سنگ، صاف و هموار گشته و صیقل داده میشدند. در کلپورگان لعابها هرگز مورد استفاده نبودهاند و هر ظرفی صیقل شده است. چهارمین ادعا براساس ماهیت ظروف به اصطلاح عود دودکن میباشد. طبق نظر یک محقق ایرانی، اینها اساسا به صورت ظروف خاکستر مرده مورد استفاده بودهاند.
طبق مذهب اسلام، مردهها را هرگز نمیسوزانند، بلکه دفن میکنند. در کیش زرتشتی، نیز مردهها را نمیسوزاندند. در دوره آیین مهرپرستی که در سال 1400 قبل از میلاد در بینالنهرین گسترش یافته بود، سوزاندن مرده در آن زمان یک عمل عمومی بوده، بدین جهت ظروف خاکستر مرده مورد نیاز بوده است.
پانوشت:
* اکنون چند سال است که سفال کلپورگان مرحله بحرانی را میگذراند. آیا سزاوار نیست متولیان میراث فرهنگی و گردشگری و سایر سازمانهای مسوول برای حفظ این میراث باستانی اقدام جدیتری به عمل آورند؟
الینا سورانین
مترجم: عارف درازنی