جستم از دام،به دام آر،گرفتار دگر
من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر
شد طبیب من بیمار،مسیحا نفسی
تو برو بهر علاج دل بیمار دگر
گو مکن غمزه ی او سعی به دلداری ما
زانکه دادیم دل خویش به دلدار دگر
وحشی از دست جفا رست دلت واقف باش
که نیفتد سر و کارت به جفا کار دگر