روستای ابتِر ایرانشهر از نگاهی دیگر
اشکان اروند
زمانهای قدیم یکی از تفرجگاههای بسیار زیبا و مصفای حومه ایرانشهر روستای ابتِر و باغ های مرکبات آن بود. حال آنکه بندرت می توان باغ مرکبات و بطور کلی باغی را در آن یافت .
از دور که به روستای ابتر نزدیک می شویم نخلستانهایی را مشاهده می کنیم که یادگار کهن است و کهن مردان ، نخلهایی که کهنسالی خود را و مقاومت خود را در عین سالمندی با کهن سالان به رخ جوانانی که به آرزوهایی شهرنشین شده اند و دیار خود را رها نموده اند به رخ می کشند .
آری در این بین قلعه ی قاجاری نیز با بغضی فروخورده از ناملایمات و گذران سال ها و بارش باران و دست بشر، خود نمایی هایی دارد که این خودنمایی ها از دیدها شاید پنهان مانده، همچنان که اشک هایش با خاک مخلوط و خودش گِل واردر حال از بین رفتن است.
ابتِر با زمین های وسیع و مرغوبش، با قنواتی که از سد تزریقی سرادان ، لبهای تشنه اشان سیراب گردیده چشم بدنبال همت جوانان خود دارد که شاید روزی و شاید روزی پس از سالها روستا نشینی !!! شهرش خوانند.
قلعه بمپور
سد سرادان
سد سرادان