پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

بلوچستان و بازهم آزمودن "مسئولیت"

 بلوچستان و بازهم آزمودن "مسئولیت"

بقلم؛ ابراهیم حسین بر

به گمانم سیستان عزیز ما بخت سعادت را گشوده و بر نمودار صعودی توجهات عالی جنابان قرار گرفته است. البته این مطلب را نه از روی حسادت بلکه با احساس صمیمانه و منتقد خود به مجاورنشینان سیستانی مان تبریک می گویم. سیستانی که الحق نزد بالانشینان، عزیز و همواره لایق بهترین ها بوده و از روی این حساب، پنج دانگ بودجه استان همیشه تقدیم ایشان شده است. اما بلوچستان که مهره مار نداشته چه کند؟ بلوچستان، گویا از همان ازل طالع رنجش و شوربختی را برگزیده است!

 

طوفان گونو هنوز در خاطر مردم جنوب استان هست، آنروز که آمد و دیوارهای لرزان خانه شان را فروریخت و سقف را بر شانه های طاقت بریده شان آوار کرد، و پاسخ مسئولین همین که گرد میزی بنشینند و رسانه را قاصد کنند که هموطنانشان دچار حادثه ای ناپیشامد گشته اند، و تنها همین!

کاش طوفانی می آمد و زخم ها را می شست تا به عفونت و تحلیل پیکر نیانجامد و باریکه ی تردید که به نفرت منتهی نگردد، کاش طوفان سهمگین گونو تصویر آزار دهنده نقش بسته بر ایام بلوچ از روزهای تنهایی و غربت در زیر بارش تگرگ تبعیض و بی مهری ها و غفلت سالیان را نیز با خود میبرد.

واژه "شمال" در فرهنگ عامه ایران، به معنای جایی برای تفریح و تفرج و آسودگی خاطر و سیر و سیاحت در زیبایی های شهر است.

اما امروز آمده ایم به شمالی دیگر، به سیستان. این تافته ی جدابافته که دشت سوخته اش از بلندای تفتان نیز فراسوتر جلوه می نماید و امواج رسانه اش از وسعت تاریخ بلوچستان نیز تجاوز نموده و گستره ی قضا و قدرش تا سواحل مکران نیز گسترانیده شده است!

سیستان که این روزها در ترافیک آمد و شد وزرا و صدرا چشم اندازی متفاوت از شهرهای دیگر استان را البته به لطف نمایندگانی دلسوز و فعال و مدیرانی لایق و گشاده دست، برای آینده خود ترسیم نموده است.

در چهره پرغبار سیستان، آن نگرانی های مردم بلوچ را نمی بینم، آن درد مزمنی که تا به امروز هم در رگ و ریشه بلوچستان رسوخ نموده است، اینجا در سیستان، دیرزمانی است که سیر درمان را طی نموده و در حال بهبود است.

در جامعه سیستان خانواده هایی که به مناطق شمال مهاجرت کرده باشند بسیار است، در پی آن کوچ اجباری، امروز مردم سیستان راز دریا و جنگل و "شمال" را دریافته اند، شمال سیستان و بلوچستان فاصله بسیاری با شمال کشور دارد، اما با آن تفاوت چندانی نمی کند.

از دریای بیکرانش تا جنگل های وسیعش اینجا نیز نشانه هایی یافت می شود.

هرچند هامون خشکیده اما دریایی از هزینه ها و بودجه ها در شن ها جولان می دهد و انبوهی از حسب و نسب های فامیلی که ادارات و پست های شغلی استان را به فرزندان خود به ارث می گذارند. در هر اداره و سازمان از نامه رسان گرفته تا مدیر، شاهنامه هفتادگز می شود شجره نامه شغلی برادران سیستانی مان.

نمی خواهم برای همسایگان سیستانی شکوائیه ای بنگارم، گوارایشان باد زرنگی و چالاکی و دودره بازیهایشان. بقول دوستی وبلاگنویس، محاکمه ما تلنگری به نسل جوان و بلکه جلوس کردگان بر کرسی های مسئولیت در خانه ی خویش است.

از جفایی که شاید از سوی مسئولین سیستانی بر بلوچ رفته اگر بگذریم، اما سیستان با تمام خوب و بدش، رؤسا و نمایندگان و مردمش و طبقات خاص و عامش، هم رشته و هم هدف گشته تا نمودار پیشرفت سیستان را ارتقا بخشند، و این چیزیست که در سیستان شاه کلید موفقیت و توسعه و در بلوچستان نایافته و نادیده و گوهر به خزان سپرده است.

بلوچستانی که روزی قدرت عجیب اتحادش غارتگران اروپایی را از سواحل و دریاها و متجاوزان استعمارگر را در مرزهای شرق و غرب و اسکندرها و تیمورها را به زانو درآورده بود، بلوچ که زمانه ای دوشادوش هم بر ستم قاجار و راهزنی اشرار کمونیست می شورید، امروز فقیرتر از همیشه در غم اختلاف و استبداد خودپرورده می سوزد.

"مسئولیت" به غرور و افتخار گذشته اش وانهاده شده و ریا و فریب و جاه طلبی ابزاری برای مرکزنشینی نمایندگان و گماشتگان و انباشت قدرت و ثروت برای ایشان گشته است. روزهای ناگوار و مصایب روزگار بسیار آزموده است آنان را که به شوق رفتن به بهارستان صف کشیده اند و در ایام انتخابات کارناوال قبیله ای در شهر و روستا براه می اندازند.

بلوچستان همواره از نرسیدن پیام حسن نیت و معضلات خود به مرکز می نالیده است، حال که این "رسالت" به "نمایندگان مجلس" محول گردیده است، کاش دولت تدبیری نیک تر می اندیشید. ایشان را دیگر جای آزمودن نیست.

نظرات 1 + ارسال نظر
بلوچ دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ب.ظ

جناب حسین بر شیر مادر خلالت باد نا گفتنی ها را بیان کردی ولی نگران مباش . میگویند -دور گردون گردوروزی بر مراد ما نگشت = دائما یکسان نماند حال دوران غم مخور - روزگاری نه چندان دور پدر وپدر بزرگان همین زابلیهای کرسی نشین کارگر ومیر اخور سرداران بلوچ سیستانی بوده اند - روزگار است این گهی عزت دهد گه خوار دارد =چرخ بازیگر از این بازیچها بسیار دارد - وباید قبول کرد علت این همه توجه چیست وان ولایت مداری مردم سیستان است ولی یقین بدانید اگر تمام بودجه ودرامد نفت ایران را در شنزارهای سیستان سرازیر بکنند نتیجه ای حاصل نمیشود ودریاچه هامون برای همیشه در زیر شنهای روان وباد 120 روزه زابل مدفون خواهد شد چون خق وخقوق مردمانی صبور وبا ایمان در حال پایمال شدن است. ولی بدخواه بداند غرش دریای نیلگون مکران خاموش شدنی نیست واین جبر زمان است فواره چون بلند شود سرنگون شود . و بیک گردش چرخ نیلوفری = نه نادر بجا ماند ونه نادری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد