مگر ما چند نفر نویسنده نقاد داریم؟ چرا همه برای آنها شیر می شوند؟ قاچاقچی شیشه و کریستال آزاد می گردد و کسی کارش ندارد. آدم کش های حرفه ای تامین می گیرند و می شوند کدخدا. اما نوبت به نویسنده منتقد که برسد همه چون شیر شرزه سر می رسند یکی با طعنه یکی با حسادت دیگری با تخریب و نشر اتهام و اخیرا با فتوای قتل.
البته شما بزرگوار دارید بحث و گفتگو می کنید و هیچ مشکلی نیست. شما حق دارید صدیق کاملا را به چالش بکشید. اصلا او برای همین است که می نویسد.
اما آیا می دانید هر وب نویس بلوچ هر روز ستون نظراتش را باز می کند منتظر چندین فحش آبدار است؟ در خلوت خود می خواند و یک نفر هم نیست پشتیبانش شود و سنگ صبورش که راحت تر تحمل کند؟ چرا؟
آیا پولی می گیرد بابت این از خود گذشتگی؟ قدرت و جایگاهی کسب
می کند؟ خیر فقط به عده دشمن هایش چهارنفر اضافه می کند. برای چه؟ برای یک فردای بهتر که شاید هرگز خود نخواهد دید. اگر تصویر شما از فردا با صدیق متفاوت است برای باز گفتنش چرا نرم و آهسته به سراغش نیائید؟
پس این را نه به شما بلکه به آنها می گویم با خنجر طعنه و دشنه توهین سر می رسند. وقتی که بیرحمانه و همراه با طعنه و توهین چالش می کنیم بد نیست اینها را درنظر بیاوریم.
بقلم؛ رازگو بلوچ