روم به جای دگر ،دل دهم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کرده ی تست
چرا که عاشق نو دارد اعتبار دگر
میان ما و تو ناز و نیاز برطرفست
به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر
خبر دهید به صیاد ما که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
خموش وحشی از انکار عشق او،کاین حرف
حکایتیست که گفتی هزار بار دگر
**وحشی بافقی**