پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

:« زبان آیینه‌ی فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن می‌گویند.»

 

 

 « زبان آیینه‌ی فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن می‌گویند.»

  زبان پدیده‌ای منحصر به فرد است که روند تکامل انسان در جامعه توسط آن به نسل‌های بعد منتقل می‌شود. اگر زبان از جامعه‌ی انسانی گرفته شود، چرخ اجتماعی از حرکت باز می‌ایستد، جامعه‌ی انسانی از هم گسیخته می‌شود، تمدن و فرهنگ بشری نابود می‌شود و سرانجام زندگی افراد انسان به صورت ابتدایی خود باز می‌گردد. برخی در اهمیت زبان گفته‌اند:« زبان آیینه‌ی فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن می‌گویند.»

زبان گران‌بهاترین میراث تاریخی و فرهنگی انسان‌هاست. زبان مادری چون کلیدی است که گنجینه‌های سایر زبان‌ها را به روی ما می‌گشاید. این گفته‌ای است که همه‌ی دانشمندان برآنند و همیشه گوش‌زد می‌کنند: برای تسلط بر زبان خارجی اول چنگ به دامن زبان مادری باید زد و از آن یاری طلبید

زبان کلید سعادت انسان‌هاست. به دیگر سخن زبان هویت و شناس‌نامه‌ی هر انسانی است؛ حال اگر این هویت و شناس‌نامه گم شود و یا به سرقت رود چه می‌شود؟ بدیهی است زندگی برای آن انسان بسیار سخت و طاقت‌فرسا می‌گردد.

زبان ما، در شمار شیرین‌ترین و رساترین زبان‌های عالم است و ما باید این زبان را در بین خویش هم‌چنان حفظ کنیم و هرگز آن را از خاطر نبریم؛ زیرا وقتی قومی به اسارت دشمن درآید و مغلوب و مقهور بیگانه گردد، تا وقتی که زبان خویش را هم‌چنان حفظ می‌کند، هم‌چون کسی است که کلید زندان خویش را در دست داشته باشد.

زبان مادری در واقع ستونی است که اغلب انسان‌ها از لحظه‌ای که اولین نفس‌ها را می‌کشند، شخصیت خود را بر مبنای آن پایه‌ریزی می‌کنند. این زبان چیزی است که در تمام طول حیات با انسان همراه است و زبان مادری، مکتبی است برای احترام به خود، تاریخ و فرهنگ، بنابراین هیچ زبانی فاقد تاریخ نیست.

هم‌چنین از زبان به عنوان کلید شبکه‌های ارتباطی و گاهی نیز سرمایه فرهنگی یاد می‌شود که افراد با تسلط بر آن می‌توانند علاوه بر برقراری روابط اجتماعی، نوعی هویت ویژه کسب کنند. پس هویت فرد چه در سطح قومی و چه در سطح ملی تا حدود زیادی بستگی به زبانی دارد که او فرامی‌گیرد.

وقتی که از حفظ، تقویت و توسعه‌ی فرهنگ یک جامعه سخن به میان می‌آید، زبان نیز به عنوان یک عامل اساسی مطرح می‌شود، چرا که زبان در حکم رشته‌ای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند می‌دهد.

هایدگر- فیلسوف آلمانی- زبان مادری را قلب؛ احساس و الهام می‌داند. بنابراین کسانی که با زبان مادری درمی‌افتند در واقع با عمیق‌ترین جنبه‌ی هویت آنان مبارزه می‌کنند و پیروز نخواهند شد.

شاید این واقعیت در نگاه اول عجیب و اغراق‌آمیز به‌نظر برسد که بسیاری از انسان‌های جهان برای رفع احتیاجات روزمره‌ی خود مجبورند تا چهار یا پنج زبان را بیاموزند:

زبان مادری یا محلی و قومی، که زبانی است که انسان از بدو تولد و اغلب از طریق پدر و مادر خود آن‌را فرا می‌گیرد.

زبان ملی، که فراگیری آن حداکثر از زمان مدرسه رفتن آغاز می‌گردد و بدون یادگرفتن آن زندگی در کشور مربوطه بسیار سخت و دشوار اگر نه ناممکن - است.

زبان مذهبی، که شخص به‌خاطر درک هرچه دقیق‌تر دین و مذهب خود و انجام فرایض آن، باید آن را فرا بگیرد.

زبان منطقه‌ای، که فراگیری آن برای افراد غیربومی ساکن در محلی که زبان مادری آن با زبان مادری شخص و/یا زبان ملی کشور مربوطه متفاوت است راه‌گشا خواهد بود.

زبان بین‌المللی، که باید وسیله‌ای باشد برای ارتباط برقرار ساختن با تمامی کشورهای دیگر جهان.

از بین این پنج مجموعهی زبانیِ متفاوت، زبانهای مادری و بینالمللی مورد کم توجهی واقع شدهاند.

البته اهمیت دادن و توسعه بخشیدن به زبان مادری در عمل، مهیا ساختن هرچه بیشتر امکانات گوناگون برای آموزش کلاسیک و کاربرد بیشتر آن به صورت کتبی و شفاهی در برخوردهای اجتماعی و رسانه‌های عمومی است. بستر قانونی این مهم نیز در قوانین اساسی اکثر کشورهای جهان گنجانده شده است، و از جمله طبق اصل پانزدهم قانون اساسی کشور ما:

زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.

بنابر این وظیفه‌ی تمامی افراد جامعه و دولت در باره‌ی ارتقا بخشیدن هر چه بیشتر به زبان‌های مادری یا چنان‌که در اصل فوق آمده،زبان‌های محلی و قومی“ این است که راه را برای ارتقای آموزش و کاربرد آن باز کنند.

هیچ کس مخالف یادگیری آزاد و اختیاریِِ زبان‌های ملل دیگر، هم‌چون فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی یا انگلیسی نیست، اما آن‌چه که نباید فراموش کرد، اصلِ یادگیریِ زبان مادری و تقدم آن بر آموزشِ هر زبان ملی بیگانه است.

نکته‌ی بسیار با اهمیتی را که می‌توان اضافه نمود، این است که در کشور ما پس از گذشت بیش از ۳۳سال از تصویبِ قانونِ اساسی متاسفانه این اصل قانون اساسی که مربوط به زبان‌های مادری است، به بوته‌ی فراموشی سپرده شده و هرگز به‌اجرا در نیامده است. در حالی‌که همه می‌دانیم آموزش زبان مادری حق اساسی هر انسانی است. همان‌گونه که تنوع زیستی در موردِ محیط زیست باعث جذابیت و مانا شدن بیشتر آن می‌گردد، در مورد زبان‌های مادری یا محلی و قومی نیز، تنوع زبانی سبب مطلوبیتِ بیشتر فضا و قوام هرچه بیشتر اقوام مختلف موجود در هر کشوری می‌گردد. از این نظر نیز، کشور ما غنی است: ایران کشوری است چندزبانه که در آن علاوه بر وجود تعداد فراوانی از زبان های گوناگون، حداقل 5 زبان موجود در آن دارای گویش‌ورانی در حد چندین میلیون است. به‌عنوان مثال، زبان‌های فارسی، ترکی، کردی، عربی و بلوچی هر کدام در گوشه‌ای از این سرزمین پهناور قلمروی ویژه‌ی خود را دارند. .

پیشنهاد می‌شود در کشور ما که گویش‌های گوناگون و متنوعی در آن رایج است به منظور حفظ این سرمایه‌های ارزشمند، همایش‌ها و مراسم ویژه‌ای برگزار شود.

رسانه‌ی ملی با دعوت از کارشناسان و زبان‌شناسان برجسته در خصوص اهمیت زبان مادری برنامه‌هایی در این زمینه تهیه نماید.

تدریس زبان‌ها و گویش‌های محلی در مدارس و دانشگاه‌ها.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد