واتسلاو هاول همراه با همسر دومش، داگمار.
هاول؛ مردی که از کوشش برای آزادی و حرمت انسان دست نکشید
«واتسلاو هاول نماد و سمبل جمهوری مدرن چک بود. او با مبارزه شجاعانه اش علیه رژیم تمامیت خواه کمونیستی به عنوان رهبر انقلاب مخملی ما و در مقام اول رییس جمهوری کشور آزاد ما، نقشی کلیدی در تاسیس و تثبیت آن ایفا کرد.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، در پیام تسلیت اش به رییس جمهوری و مردم چک گفت که مردم آلمان در سوگ یک اروپایی بزرگ نشسته اند.
وزیر امور خارجه آلمان نیز، هاول را «روح انقلاب چک و مبلغ بزرگ دموکراسی و آزادی» خواند که کمک کرد تا اروپا بر شکاف ناشی از دوران جنگ سرد غلبه کند.
رییس جمهوری اتریش، واتسلاو هاول را نویسنده، انسان دوست و یک اروپایی بزرگ و وزیر امور خارجه اتریش او را «قهرمان، استثنایی و فسادناپذیر» توصیف کرد. رییس پارلمان اروپا گفت که هاول قهرمان بود و قهرمان باقی خواهد ماند.
وزیر امور خارجه سوئد او را یکی از بزرگترین اروپایی های عصر ما خواند.
لخ والسا، رییس جمهوری پیشین لهستان که خود، مبارزات مردم کشورش را علیه نظام کمونیستی رهبری کرد، هاول را مدافع بزرگ دموکراسی و آزادی و یک تئوریسین بزرگ اروپایی توصیف کرد که جای خالی اش به ویژه در دوره دشوار کنونی احساس خواهد شد.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا هم در بیانیه ای گفت که مبارزه مسالمت آمیز هاول، بنیاد یک امپراطوری را لرزاند، تهی بودن یک ایدئولوژی سرکوبگر را به نمایش گذاشت و بالاتر از همه ثابت کرد که رهبری اخلاقی و مشروع، قدرتمندتر از هر سلاحی است.
در جمهوری چک نیز پرچم سیاه بر فراز قصر تاریخی پراگ، پایتخت این کشور برافراشته شده و چگونگی برگزاری مراسم تشییع و ترحیم او مهیا می شود.
مردم نیز پس از انتشار خبر درگذشت واتسلاو هاول در میدان اصلی شهر جمع شده و شمع روشن کردند.
اما این همه ستایش از واتسلاو هاول از چه روست؟ ستایش هایی که هیچ یک نه از سوی دستگاه پروپاگاندای اطلاعاتی و امنیتی بلکه از سوی مهمترین رهبران و البته اندیشمندان و کوشندگان حقوق بشر و فرهنگی در دنیای معاصر ما نثارش شده است.
قطعا یکی از علل آن چهره متمایز سیاسی هاول بوده است. چهره ای که امر قدرت سیاسی را با تمام جذابیت های پنهان و آشکارش و همه اختیاراتی که می توانست برای خود و هم پیمانان اش در روزهای بلافاصله پس از سقوط نظام پیشین به چنگ آورد را نه تنها نخواست، بلکه خود و زندگی اش را وقف آن کرد که لحظه ای از نقد قدرت پا پس ننهد.
روش مبارزه او مسالمت جویی، صبوری و پرهیز از انتقام کشی بود. اکبر گنجی در گفت و گو با رادیو فردا این روش را چنین توضیح می دهد:
اکبر گنجی: شما فرض کنید در این نظام توتالیتر، واتسلاو هاولی که مبارزه مسالمت آمیز می کرد و سالها در زندان بود و در همین مورد هم دو کتاب نوشته است، در آنجا و بعد از اینکه در مبارزات شان پیروز شدند، می گوید که همه ما در جنایات این رژیم توتالیترمشارکت داشتیم، چه آنهایی که این رژیم را تایید می کردند و چه ما که در برابرآن جنایات سکوت می کردیم.
حالا شما تصور کنید؛ واتسلاو هاول خودش جزو کسانی نبود که سکوت کردند. واتسلاو هاول کسی بود که به جنایات رژیم اعتراض کرد و به خاطر این اعتراض بود که سالها زندانی و شکنجه شد. ولی در عین حال این آقای واتسلاو هاول می گفت که ما قرار است چه کسی را مجازات کنیم؟ اگر بخواهیم مجازات کنیم بایستی اکثریت ملت را مجازات کنیم.
لذا بحث واتسلاو هاول هم بخشش بدون فراموشی بود. و همه صحبت های او حول این محور بود که ما باید از این گذشته به عنوان یک درس آموزی استفاده کنیم و اگر ما فرآیند مجازات را آغاز کنیم به دور باطل خشونت می افتیم. دوری که هیچ وقت پایان نمی یابد.
لذا الگویی برای مبارزه مسالمت آمیز بود. برای گذار موفق دمکراسی با روش های مسالمت آمیز.»
در مرکز شهر پراگ، شهر زادگاه واتسلاو هاول، مردم بسیاری گرد آمدند و به یادش شمع هایی به رنگ سرخ برافروختند.
یکی از آنها دختر جوانی است که درباره واتسلاو هاول چنین می گوید: یکی از دوستانم درباره واتسلاو هاول جمله قشنگی نوشت که من هم به همین دلیل الان اینجا هستم تا از او تشکر کنم. او نوشته بود سپاسگذارم از هاول که به خاطر وجود او ما نسل جوان می توانیم از دوران های سیاه و سرکوب به عنوان یک دوران سپری شده حرف بزنیم.علاوه بر این واتسلاو هاول نویسنده ای عالی و نمایش نامه نویسی فوق العاده بود که آثار بی نظیری از خودش به جای گذاشت.»
واتسلاو هاول پدیده ای چند وجهی است که یکی از وجوه اش نوشتن بود. فرج سرکوهی، نویسنده و سردبیر ماهنامه توقیف شده آدینه در ایران درباره این وجه فرهنگی واتسلاو هاول چنین می گوید:
فرج سرکوهی: اصولا توجه کنید که واتسلاو هاول به اعتبار کارنامه ادبی و هنری اش به سیاست راه پیدا کرد و توانست در سیاست نقش بازی کند. سیاستی که واتسلاو هاول در آن نقش بازی کرد، سیاست ضد سیاست مدارانه بود. یعنی سیاستی که سارتر تعریف کرده بود و خود هاول هم بارها این را گفته بود.
واتسلاو هاول به لحاظ فرهنگی در دو وجه قابل توجه بود. یکی بعد نمایشنامه ها و دیگری بعد مقالات اش. او بعد از انتشار کتاب «جشن باغچه» در سال ۱۹۶۳ بسیار مشهور شد. پس از آن خاطرات و کتاب «گزارش اداری» را منتشر کرد که نمایشنامه مشهوری است و به فارسی هم ترجمه شده است و یا کتاب «پروانه ای روی آنتن» و سه گانه «آنیک» که آن هم به فارسی ترجمه شده است.
«اپرای گدایان»، «قدرت ضعیفان» و «کتاب خطا» را منتشر کرد. و «نامه هایی به اولگا» که همسرش بود و «زندگی در حقیقت» را منتشر کرد.
در میدان اصلی شهر پراگ، مردی از جمعیت حاضر درباره واتسلاو هاول می گوید: من اینجا آمده ام تا ادای احترام کنم به رییس جمهوری که بخش بزرگی از سرنوشت ام را فعالیت های او رقم زد. واتسلاو هاول مردی ماندگار در تاریخ خواهد بود که آزادی را برای کشور ما به ارمغان آورد.»
آیا هاول توانسته بود که امر سیاسی را با فرهنگ و آفرینش هنری پیوند دهد؟
فرج سرکوهی، نویسنده و منتقد ادبی: دقیقا. توجه کنید که هاول وقتی نمایش جشن باغچه ای اش مشهور شد، همزمان با آن بهار پراگ شروع شد. بهار پراگ در واقع جنبش روشنفکری فرهنگ دوستی بود علیه توتالیتر حزبی.
هاول در زندگی ادبی اش به این جنبش پیوست و جالب اینجاست که در بیان مضمون این جنبش، نمایشنامه هایی هم نوشت. نمایشنامه هایی که در آن بیان مستقیم سیاسی نبود. ولی مضامین جنبش روشنفکری را گرفت و آن را دوباره در هنر بازآفرینی کرد. یعنی هاول هرگز نمی توانست یک متن سیاسی ناب بنویسد. بلکه او در عین حال داشت یک خلق فرهنگی می کرد.»
واتسلاو هاول اگر چه خواستگاه طبقاتی اش بورژوازی بود و از خانواده ای ثروتمند برخاسته بود، اما هرگز زبان مردمش را فراموش نکرد.
یکی از کسانی که در پراگ به یاد هاول شمع به دست به خیابان آمده چنین می گوید: برای مردم جمهوری چک، واتسلاو هاول از احترام عظیمی برخوردار است برای اینکه معقتدیم شخصیتی مانند او را تا سالها نخواهیم دید.
او از انگشت شمار آدم هایی بود که مردم را با اندیشه های متفاوتی آشنا کرد. واتسلاو هال می دانست چطور با مردم حرف بزند. ما عاشق اش بودیم. به نظرم همه مردم دل شان برای او تنگ می شود.»
فرج سرکوهی در باب ویژگی نمایشنامه های واتسلاو هاول می گوید: در نمایشنامه های هاول می شود چند خصوصیت مشترک پیدا کرد. یکی زبان اوست.
او یکی از فشرده ترین زبان ها را دارد که در عین حال دراماتیک است. یعنی زبانی که متناسب با تئاتر است و برای اجرا در صحنه تئاتر نوشته شده است. آفرینش چنین زبانی بسیار سخت است.
از سوی دیگر، هاول در بیشتر نمایشنامه های اش اسقاط زبان را نشان می دهد. اینکه چگونه قدرت یا حکومت ها و نظام ها و سیستم های توتالیتر، زبان را از ماهیت و کارکرد اصلی اش که انتقال واقعیت است تغییر می دهند و آن را برای پوشاندن واقعیت به کار می گیرند.
همچنین خلق موقعیت ابزورد؛ می دانید که تئاترهای هاول از نظر زبانی به پوچی یا عبث نزدیک می شود.»
ایوان کلیما از نویسندگان مهم جمهوری چک و نویسنده کتاب روح پراگ می گوید که «نمایشنامه ها و به ویژه مقالات هاول در سال های سیاه سرکوب و زندان بر برگه کاغذی به چاپ می رسید و در میخانه های شهر، خود مردم آن را دست به دست می چرخاندند»
واتسلاو هاول همواره دغدغه انسان داشت و بخش مهمی از عمرش را صرف کرد تا از دیگر مردمان در بند به جرم اعتقادات و باورهایشان حمایت کند، بی هیچ چشمداشتی و هیچ تاملی.
شیرین عبادی، وکیل برنده نوبل صلح که با واتسلاو هاول دیدارهای متعددی داشته است، در این باره می گوید:
شیرین عبادی: من حدود پنج یا شش بار با آقای هاول ملاقات داشتم. ایشان مبتکر فرومی به نام فروم ۲۰۰۰ بودند که سالی یک بار در پراگ تشکیل می شد ودر آن به مسائل مختلف جهان می پرداختند. من از اعضای فعال این فروم بودم و این فروم آخرین بار و در حدود یک هفته قبل در پراگ تشکیل شد که در آن دالایی لاما هم شرکت داشت.
امسال آقای هاول بسیار بیمار بودند و امکان شرکت در فروم ۲۰۰۰ را نداشتند. نماینده ایشان، پیام شان را قرائت کرد. ایشان با دقت مسائل و تحولات ایران را دنبال می کردند. از جمله در فروم سال قبل که مصادف با دستگیری خانم ستوده بود، ایشان مفصلا راجع به شخصیت خانم ستوده صحبت کردند و درخواست آزادی زندانیان سیاسی در ایران را مطرح کردند.
من به طور مرتب با آقای هاول در ارتباط بودم و ایشان را در جریان مسائل ایران می گذاشتم و مخصوصا ایشان در جریان مشکلاتی که برای زندانیان سیاسی پیش آمده بود، قرار داشتند. آقای هاول مشکلات زندانیان سیاسی را به خوبی درک می کردند چرا که خودشان زمانی زندانی سیاسی بودند.»
یکی از باورهای عمیق واتسلاو هاول اعتقاد به پیروزی نهایی عشق و صداقت بود. او در همه جا چنین گفت. چه در زندگی اش و چه در آثارش. اگر چه کسانی هستند که به سختی پیروزی نیکی بر بدی را باور دارند.
زنی که برای گرامیداشت یاد هاول به میدان اصلی پراگ آمده بود، می گوید: من همیشه فکر می کنم که این بی انصافی بزرگی از سوی برخی آدم های بدبین است که این اعتقاد هاول را که می گفت در نهایت همیشه صداقت و عشق و نیکی است که پیروز خواهد شد، را دست می انداختند.
ای کاش این دسته آدم ها کمی بیشتر فکر کنند که منظور هاول چه بود و از او بیشتر یاد بگیرند. این لحظه غم انگیری برای ماست که بخشی از یک دوران را داریم از دست می دهیم.»
هاول دمی از کوشیدن برای آزادی و حرمت انسان دست نکشید و هر کاری که کرد با همین هدف بود.