سفر به دل کوه های آهوران
وبلاگ آهوران سرزمین من: هفدهم آذرماه سال جاری(۹۰) همراه با آقای رستم کریمی خبرنگار صدا و سیما در شهرستان نیکشهر و خان محمد ملازهی رئیس شورای اسلامی روستای اورنگ سفری داشتیم به دل کوه های آهوران.
آهوران کجاست؟ مردم محلی به محدوده ای که در گذشته های نه چندان دور یعنی قبل از انقلاب اسلامی ملت ایران و از بین رفتن فرهنگ خانی و رعیتی، محل حکومت خوانین مبارکی چانف بوده است را آهوران می نامند.
موقعیت جغرافیائی آهوران: آهوران تقریبا در شمال شرق مرکز شهرستان نیکشهر و شمال شهر قصرقند و همچنین شرق لاشار و غرب شهرستان سرباز واقع شده است .
بر اساس تقسیمات کشوری حال حاضر بین بخش قصرقند، بخش مرکزی نیکشهر، بخش لاشار و سرباز تقسم شده است. این منطقه دارای بیش از۱۳۰ روستای بزرگ و کوچک می باشد که بزرگ ترین آن ها دهستان چانف است که پر جمعیت ترین آنها نیز محسوب می شود. چندین سال است که زمزمه ی تشکیل بخشی به همین نام(آهوران) و به مرکزیت چانف بر سر زبانها افتاده است و مردم چشم انتظارآنند. اما ظاهرا این شایعه و وعده های مکرر مسولین از وکلای مجلس گرفته تا فرمانداری نیکشهر و حتی مسولین استانداری به این زودی ها تحقق یافتنی نیست.
در منطقه ی آهوران یکی از بزرگترین رودخانه های استان یعنی کاجو خود نمائی می کند. رودخانه ی کاجو یکی از رود خانه های پر آب استان است. در قسمتهائی از این رودخانه آب به صورت دائمی در جریان است. و جود و گذر این رودخانه باعث شده است که آبادیهای زیادی در کنار آن شکل گیرند. و مناظر زیبا و بکری در طبیعت منطقه خلق گردد. در کنار رودخانه کاجو و در جاهای مختلفی آثار ارزشمندی از کنده کاری بر روی تخته سنگ ها و آثار و بقایای قلعه های قدیمی که نشانگر قدمت این منطقه است، دیده می شود.s
این منطقه مثل سایر نقاط استان بر اثر بی توجهی رژیم سابق، منطقه ای
به شدت محروم از سایر امکانات توسعه ای و زیر ساخت های اولیه آمد و شد و تعلیم و تربیت بوده است. اما خوشبختانه با پیروزی انقلاب و ایجاد عزم ملی و انقلابی برای جبران عقب افتادگی های دوران تاریک رژیم پهلوی بسیاری از امکانات اولیه معیشتی و امکانات آموزشی برای امر تعلیم و تربیت با وجود صعب العبور بودن و کوهستانی بودن منطقه، اختصاص داده شد. اما عمق بحران و عقب ماندگی و محرومیت چنان زیاد به چشم می خورد که توجه ویژه ی دولت مردان و نمایندگان محترم مجلس را می طلبد.
خواسته ها و امکاناتی که این مردم کم ادعا از دولت و مسولان تقاضا دارند چیزی جز تهیه و تامین لوازم و شرایط یک زندگی ساده و شرافتمندانه ی یک روستا نشین بلوچ بیشتر نیست. بیشترین و اساسی ترین خواسته ی آنها برخورداری از تلفن و مخابرات است. آنها انتظار دارند که راه روستائی مناسب نیز داشته باشند و راحت بتوانند به مراکز شهری آمد و شد داشته باشند.
برای این مردم پاک و بی ریا قابل قبول نیست ، وقتی که شعار دولت های دکتر احمدی نژاد مهرورزی و عدالت گستری است چگونه مسولین اداره ی راه و ترابری به خود زحمت نمی دهند که حداقل پس از گذشت هر شش ماه یکبار جاده های روستائی و خاکی شان را با تیغ لودر یا گریدر اندکی هموارتر سازند تا رفت و آمدشان سهل تر شود. آنها چیزی جز تامین آب آشامیدنی سالم و مدرسه ی مناسب برای تحصیل نوگلان شان، نمی خواهند.آدم هائی قانع و سخت کوشند اما اشک در چشمانشان حلقه می زند وقتی که تعریف می کنند و می گویند در این دنیای ادعاهای عجیب و غریب و قولهای مسولین شهرستانی بچه هایشان در سرما و گرما در زیر چادر درس می خوانند و آنها حاضر نیستند که این مشکلات ما را به گوش رئیس جمهور و رهبری عزیز برسانند. آدم وقتی که پای صحبت این چهره های پاک و صادق می نشیند از هم کلامی با آنها لذت می برد.در این جا حرفی از مناقشات سیاسی دنیا نیست.
کسی نمی پرسد که سرنوشت انقلاب مصر چه خواهد شد. کسی از اوضاع بحرین و یمن نمی پرسد. وقتی که یکی از این پیرمردان که غبار گذر عمر به راحتی بر چهره اش نمایان بود از من پرسید که آیا رئیس جمهور و از آن مهمتر رهبر عزیزمان می داند که فرزندان ما در زیر چادر درس می خوانند.یا دانش آموزی از آنها از من می پرسد آیا مسولین شهرستانی و استانی که ریاستشان را وامدار وجود ما مردم هستند این کلام حضرت امام را که گفته است«به رو ستاییان بیشتر برسید زیرا آن ها زبان تشکر ندارند» را شنیده اند.
پس آنها چگونه می خواهند که جواب گوی حق و حقوق ما باشند و قتی که نزدیک به سه سال است که رئیس آموزش و پرورش نیکشهر از بعضی از مدارس زیر مجموعه ی خود در منطقه ی آهوران دیدن نکرده است. مردمی که در آرزوی دیدن رخ زیبای نماینده ی خود در مجلس شورای اسلامی( آقای دهقانی) هستند و تاکنون ایشان را از نزدیک ندیده اند. و ایشان حاضر نشده است رنج سفر به بخشهایی از آهوران را تحمل نماید.
آدم وقتی که پای صحبت و درد دل آنها می نشیند دیگر دنیای وهم و خیال خود را فراموش می کند. دنیای زیبائی است آنجا، می ارزد که حتی برای یک بار هم که شده تجربه اش کنی.
در آنجا آداب و رسوم پسندیده ی بلوچ از مهمان نوازی گرفته تا شجاعت و همت و مردانگی و پایبندی به گویش های اصیل زبان بلوچی روح و روان آدمی را می نوازند. اما باید رنج سفر را بر خود هموار سازی تا از مواهب زیبای طبیعت و صفای مردمانش با چشم خود شاهد باشی. از قدیم گفته اند شنیدن کی بود مانند دیدن. هرچند که این تصاویر زیبا و گویا هستند اما روایت ناقصی هستند از لطافت بی حد این سامان...