پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان
,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان
,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,توهمی بنام “نژاد” – توهم مضاعفی بنام “نژاد آریایی”!
کمی خوراک برای فکر: این فقط کمی خوراک برای فکر کردن است . برای کسانی که فکر کردن فراتر از چارچوبهای از پیش ساخته را دوست دارند. اصراری ندارم کسی طی چند خط نوشته نظرش عوض شود یا چیزی را قبول کند یا ابراز مخالفت ننماید. درواقع این بسیار عالی است که کسی از من بپرسد سند و مدرک و دلیلت کو. هدف من هم همین است که چنین سوالی بپرسند و هر ادعایی را به راحتی نپذیرند. اما از دوستانی که می خواهند چنین بپرسند پیشاپیش می طلبم که از خود نیز بپرسند در این همه سالهای عمر که مطالبی در مورد نژاد آریایی و صدها ادعای مشابه ملی و مذهبی به خوردشان داده اند حتی یک روز یا یک ساعت یا یک ثانیه از آن منابع پرسیدند سند و مدرک و دلیلت کو. پس انصاف حکم می کند به آنچه شنیده اند و دربست تاکنون پذیرفته اند نیز شک روا داشته و سند و مدرک و منبع را فقط زمانی که باورهایشان به چالش کشیده شده نطلبند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مفهوم “نژاد” یک اسطوره است. چیزی در واقعیت وجود ندارد که بتواند نژاد نامیده شود. همه انسانها از یک گونه زیست شناختی هستند. ترسیم نقشه ژنتیک بشر که در چند سال اخیر ممکن شد، نشان می دهد همه ما تنها از یک “مرد” هستیم (آری یک مرد و احتمالا یک زن – مرد مذکور را “آدم علمی” می نامند) که در آفریقا می زیسته است. به لحاظ علمی نمی توان ثابت کرد که همه ما در نهایت به یک زن هم می رسیم. چون کروموزم “وای” که رد گیری ژنتیکی از طریق آن صورت می گیرد فقط در مردان مشترک است. با این حال نظریه شخصی بنده و عده اندکی از انسان شناسان این است که “آدم علمی” احتمالا با دختر خود (دانسته یا ندانسته) جفت گیری می کند و ژن جهش یافته وی تقویت شده و نسل بشر مدرن قوام می یابد (هنوز در این مورد باید تحقیق شود).
نظری مشابه در قرآن ثبت شده که احتمالا منتقل کننده برخی باورهای باستانی قبل خود است و بسیار عجیب ولی منطبق با این فرضیه است. آیه اول سوره نساء می گوید: “رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُم مِن نَفسٍ وٰحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنها زَوجَها وَبَثَّ مِنهُما رِجالًا کَثیرًا وَنِساءً” .
آیه را براحتی و به سادگی می شود ترجمه کرد: “پرورنده شما کسی است که شما را از یک شخص واحد آفرید و از آن شخص واحد جفتش را آفرید و سپس از آندو مردان و زنان بسیاری را پراکنده نمود”. این آیه تفاوت نژادی برای انسانها قایل نشده و به شکل انقلابی همه مردان و زنان را از یک جنس دانست. لذا قایل به تفاوت ذاتی یا نژادی بین مردان و زنان نمی شود.
مفهوم “آریایی” یک اسطوره برساخته نژادگرایان است. هیچ گروهی وجود تاریخی ندارد که آریایی نامیده شود. “نژاد آریایی” یک اسطوره یا دروغ مضاعف است. بررسی های جدید ژنتیکی نشان می دهد که مهاجرت قومی واحد و همزمانی از شمال سیبری به ایران و هند و اروپا صورت نگرفته است. به لحاظ مختصات ژنتیکی ایرانیان باید از جمله متنوع ترین ها باشند از آنجا که در میان آنها ذخیره ژنتیکی مختلطی مرکب از علائم ژنتیکی مردمان آسیای مرکزی و عرب و هندی و قفقازی و حتی یونانی دیده میشود. احتمال فارس یا ترک یا عرب خالص بودن در فلات ایران به علت رفت و آمدهای هزاران سالانه بسیاری از اقوام، جنگها و اشغالها و تجارتها و تجاوزها …. قریب به صفر است. حتی در دور افتاده ترین نقاط ایران که هنوز ممکن است به ظاهر دست نخورده باشند بسیاری از روستاها از طریق سکونت گزینی اقوام مهاجر و عشایر شکل گرفته اند. از اینروست که در اعماق استان فارس اقوام ترک قشقایی می بینید. ایران و ایرانی بودن یعنی چند قومیتی و چند فرهنگی و به لحاظ حتی ژنتیکی بسیار متنوع بودن. پس اگر بخواهیم خود را ایرانی بدانیم باید آنرا با “چندفرهنگی چند قومیتی و تنوع بالای ژنتیکی” تعریف کنیم.
در پاسخ به سوالی که در مورد نوشته فوق پرسیده شده بود:
جمله دوم بند آخر این بود: <”نژاد آریایی” یک اسطوره یا دروغ مضاعف است.> همانطور که ذکر شد چیزی در واقعیت زیست شناختی بشر که بتوان آنرا نژاد نامید وجود ندارد. هرچند این بحث محل اعراب ندارد و در عهد بوق باید تمام می شده است اما اگر هنوز مصر هستید می توانید از خود بپرسید چه چیزی را می توانید با مفهوم نژاد تعریف کنید؟ هیچ کس تاکنون بدین سوال جواب قانع کننده که هیچ حتی جوابی که بتواند راهی را باز کند نداده است. اگر بتوانید چنین جوابی را ارائه دهید دنیای زیست شناسی و انسان شناسی را به طور انقلابی متحول نموده و همه مارا به عصر ناسیونال سوسیالیسم هیتلری باز گردانده اید 
. این مفهوم ساخته دوران استعمار و نژاد گرایی است و هیچ پایه و اساس زیست شناختی و انسان شناختی ندارد. هرچند می توان بین اسلام و اسلام گرایی تفاوت نهاد اما در مورد نژاد این مفهوم از ابتدا برساخته نژاد گرایان بوده تا نژاد گرایی را تولید کنند. نژاد بدون نژادگرایی بی معنی است. مثل سم عقرب بدون عقرب است. البته شما آزادید بر اساس سطح مطالعات خود به انچه فکر می کنید قانع کننده است معتقد بمانید آنچنانکه هستند کسانی که معتقدند گرمایش زمین ناشی از خورشید ست و این افراد کمتر از یک درصد دانشمندان را تشکیل می دهند. همچنین است آریایی بودن. این کلمه هرچند در عهد باستان بکار رفته است (در متون مذهبی ازجمله اوستا که این کلمه را اززبان سانسکریت به معنی با شرافت گرفته ) اما در آن زمان به هیچ گروه قومیتی خاصی اشاره نداشته بلکه معنی عام آن شریف بودن بوده است. از اینرو پادشاهان ایران باستان خود را از خاندان ایرانی معرفی می کرده اند که معنی شریف و شایسته بودن و احتمالا برگزیده بودن داشته است. در این مورد تا آنجا که شخصا اطلاع دارم صدها مقاله و کتاب از دهه ۷۰ میلادی نوشته شده و تنها نونازی ها و ناسیونالیستهای افراطی هندی و متاسفانه احتمالا اکثریت ایرانیان حتی تحصیل کرده بدین موضوع اعتقاد دارند که ناشی از نبود فضای آزاد گفتگو و تحقیق در کشور است. به اضافه اینکه هردو رژیم قبل و بعد از انقلاب این افسانه بافی ها را به خیال خود جهت هویت بخشی به ایرانیان بدون هیچ انتقادی وارد کتب درسی نموده و بسیاری تاریخ نگاران نیز که عمده منابعشان همان منابع شرق شناسان غربی دوران استعمار است بر تداوم این اسطوره ها همت گمارده اند. حال آنکه در دنیای آزاد این اسطورها شکسته شده اند. از دهه هفتاد به بعد تحقیقاتی وسیع باستان شناسی و زبان شناسی و تاریخ شناسی صورت گرفته که همگی آنها بدون استثنا قضیه مهاجرت یک قوم جدید به منطقه هند و پاکستان و افغانستان و ایران را در دوره ای که مورخین استعماری دوران هجوم آریایی ها می دانستد را از اساس بی بنیاد می دانند. برعکس تمامی شواهد از جمله همان کورزه شکسته ها که موضوع تحقیق جامعه شناسی نبوده بلکه باستان شناسی هستند نشان می دهند که در این دروان استمرار فرهنگی برقرار بوده نه جابجایی یا جایگزینی فرهنگی.
اما این توهم نژاد آریایی کجا ریشه دارد. این مفهوم ریشه در ام الفساد تاریخ بشر یعنی همان امپریالیسم بریتانیا دارد که وقتی وارد هند شد – کمپانی هند شرقی – با دو دسته مردمان تیره پوست و روشن پوست مواجه شد و همانطور که دکتر علی شریعتی با درایت و نبوغش این مسئله را در مورد کشورهای اسلامی توضیح داده است، بریتانیا تصمیم به ایجاد شکستن روابط سنتی و ایجاد تفرقه کرده دستگاه شرق شناسی اش را راه می اندازد که روشن پوستان اقوام آریایی بوده اند که این منطقه هند را فتح و تیره پوستان را به پستی انداخته اند.- آنها همین را در مورد هجوم اعراب به ایران گفتند و تا ایرانیان را تشویق به ضدیت با اعراب نمایند و زمینه تضعیف اسلام که وحدت بخش بین اقوام ایرانی بود را فراهم نمایند. لذا بریتانیا تیره پوستان هند را تشویق به گرویدن به مسیحیت و عضو ارتش شدن می نمود. برای اینکار نیاز به تولید هویتهای کاذب داشتند تا هم وطن را در برابر هم وطن قرار دهند.
این نظریه کم کم در خود اروپا پا گرفت و آلمانی ها برای جدایی از هویت تاریخی کاتولیکی-مسیحی خود، توهم نژاد آریایی را برای خود تصاحب نمودند. بعدا از اواخر قرن هیجدهم تا اوایل قرن بیستم مفهوم آریایی در یک گفتمان رو به رشد نژاد پرستانه در اروپا و براساس دست آوردهای بسیار سطحی و پرمغالطه باستان شناسان وتاریخ نگاران و شرق شناسان دوران استعمار برای اولین بار در اشاره به یک نژاد بکار رفت. دروغ اینان آنقدر بزرگ بود که باور نکردنش برای مردم عادی که محتاج آویزان شدن به گذشته ها برای ساختن هویت ها ی خود هستند سخت بود. اما امروز بنا به دلایل متفاوتی از فرانسه تا بریتانیا از آلمان تا روسیه از تاجیکستان تا گرجستان از افغانستان تا هند – و صد البته ایرانی ها را که نگو و نپرس – کسانی که دچار شوینیسم قومیتی نژادی هستند معتقدند اجدادشان آریایی بوده اند. هیچ قومیتی در عهد باستان نمی توانسته به چنین وسعتی از جهان دسترسی و تسلط وسکنی گزینی داشته باشد.
لذا این متوهمین مداوم در جنگ با یکدیگرند که چه کسی آریایی اصیل است. افغانها خود را منشا اصلی می دانند و تشابهات اسمی و مکانی را با برخی سنگ نوشته ها منطبق می دانند. ایرانی ها به همین گونه و هندی های افراطی که واویلا. این بیماری اکنون حتی در روسیه هم شایع شده چون بعد از فروپاشی کمونیسم خلا هویتی ایجاد شده و با این توهمات در حال پرشدن است. بنابراین اگر نژاد اسطوره است و آریایی بودن به مثابه یک نژاد یا حتی قومیت اسطوره است پس نژاد اریایی اسطوره مضاعف است. در این باره تحقیق را به عهده دوستان می گذارم تا از تزریق خوراک آماده به پرهیزم. دوستان می توانند از گوگل اسکولار استفاده کنند و همچنین فیلم کوتاهی در باره آدم علمی را از نشنان جیوگرافی در صفحه فیس بوک خود نهاده ام می توانید مشاهده کنید. البته این فقط شما نیستید که شکستن این اسطوره ها ممکن است برایتان دشوار باشد. متاسفانه وقتی که باید برای شکستن و فراتر رفتن گذاشته شود هنوز صرف مجادله های بیهوده بر سر اصل موضوعی می شود که اساسش بر توهم است. همچنین یاد آور میشوم که با مفهوم ایرانی بودن اگر برپایه تجارب مشترک تاریخی در فرآیند نسبتا دموکراتیک بحث و گفتگو و تحقیق باز تعریف شود هیچ مشکلی ندارم که آنرا عین مصداق همین آیه قرآن که فرموده اید< لتعارفوا > می دانم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد علم ژنتیک هر مجله علمی یا گوگل اسکولار را برای مفهوم آدم علمی سرچ کنید. همچنین فیلم کوتاهی از نشنان جیوگرافی را می توانید اینجا مشاهده کنید: http://www.youtube.com/watch?v=Lw3OWpanO4U&feature=share در مورد اسطوره یا توهم آریایی یا نظریه تهاجم آریایی هم در بسیاری مجله های باستان شناسی و مردم شناسی از دهه هفتاد تاکنون بی نهایت مطلب نگاشته شده . یکی دو نمونه که ساده باشد و جمع بندی کرده باشد عبارتند از:
Michel Danino*، A BRIEF NOTE ON THE ARYAN INVASION THEORY – PRAGATI Quarterly Research Journal , April-June 2009
Romila Thapar, The Theory of Aryan Race and India: History and Politics, Social Scientist, Vol. 24, No. 1/3 (Jan. – Mar., 1996), pp. 3-29
