مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
هر پیشرفتی شیفتگی و فریفتگی زیادی را بهوجود میآورد. هر قدمی روبه جلو در ما امید جدیدی بهوجود آورده است، هنوز هم هر پیشرفتی قدمی است به سوی آرامش بشر. شاید روزی برسد که نامیرایی حاصل شود و بتوان هرکس را که مایل بود و از زندگی و ادامهاش خسته نشد، به فردی نامیرا تبدیل کرد. زمانی بود که انسانها به علت وجود سدها و موانع مصنوعی از بسیاری از بدیهیترین حقوق اولیهی خود محروم بودند، امروز هم بسیاری از انسانها هنوز با انواع مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، انگار که این خاصیت ذات بشر است که دایم در کنکاش باشد، در مقابل طبیعت گردنکشی کند تا بتواند سدهای موجود سر راه بشریت را از بین ببرد.
اما نکتهی حساسی که مردم امروزه به آن کم و بیش پیبردهاند این استکه پیشرفت صنعتی و علمی شکل زندگیها را تغییر میدهد و انسان را و بالطبع آن فرم رفتارها و زیست او را نیز تغییر میدهد. این واقعیت که بگوییم برای به دست آوردنها باید از دست داد، یک سیکل دنبالهدار است که شاید امروز حتا چنین تعریف نمیشود، انسان از دست نمیدهد بلکه در ساختار یک زندگی تغییر بوجود میآورد و هماهنگ با آن نوع نگرش و رفتارها نیز تغییر میکند و این تغییر به طور لزوم مثبت یا منفی تلقی نمی شود، بلکه مفهومی متفاوت را در زندگی بهوجود میآورد. در واقع در زندگی امروز مفهوم ترقی و پیشرفت جز لاینفک تمدن است پس از سالها ترقی و پیشرفت مردم و دولتها متوجه شدهاند که برای داشتن یک تمدن پیشرفته باید ترقی کرد.
اما با پیشرفت جوامع، صنعتی شدن آنها محرز شد و دوری یا کنارهگیری از آن امکانپذیر نبود. این موضوع تعارضهای اساسی در بین طبقات اجتماعی بهوجود آورد. گاهی در این شرایط برای اینکه نه صنعت به مرحلهای رسیده بود که کار طاقتفرسای را تخفیف دهد و نه سرمایه به مرحلهای از تراکم و بازدهی که بتواند از میزان استثمار بکاهد شرایط نامید کنندهتر شده بود. در این زمان پدیدههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در کنش و واکنش مستقیم با محیطهای خود قرار گرفتند. این وضعیت، عملکرد و الگوبرداری متفاوت از جهانی متفاوت بود که با صنعتی شدن و پیشرفت بهوجود آمده بود.
امروزه تحقیقات مورخین اقتصادی بحثهای قدیمی راجع به استانداردهای زندگی را تغییر داده است. آنها این روزها به دنبال یافتن پاسخ این سوال که استاندارد زندگی چه تغییری کرد نیستند، بلکه در پی جواب این سوالند که اثر تحولات صنعتی به تنهایی و با کسر اثر، چه بازتاب رفتاری بهوجود آورده است که شکل و گونههای رفتار را متفاوت کرده و بشر اساسن به دنبال چه چیز است. به طور مثال قدرت تخریبی بشر امروزی هرگز در تاریخ گذشته سابقه نداشته است. تحقیقات گرانبها و طاقتفرسا برای پیشرفتهای علمی موجب شده که بشر بتواند در ظرف چند ساعت تمام موجودات روی زمین و تمدنی را که محصول قرون متمادی زندگی او در روی کرهی خاکی بوده است از بین ببرد. به طور مسلم چنین تغییری رفتارهای بشر را در مقابل یکدیگر تغییر نیز میدهد و نوع متفاوتی را تعریف میکند. وقتی چنین قدرتی در دست اوست بنابراین میلهای او نیز تغییر میکند. پس حرکتهای او مانند قبل نخواهد بود و با آرایش جدیدی از یک رفتار مواجه خواهیم بود.
اجتماع کنونی ما به طور مسلم در حال تغییر و تحول است. پر واضح است که لازمهی ترقی و پیشرفت حرکت است. این عامل «حرکت» در اجتماع امروزی امری بدیهی است که ظاهر شده و هیچ قدرتی نمیتواند آن را متوقف کند. به عبارت سادهتر مردم امروز در این تحولات به ناچار وارد یک حرکت شدهاند که لازمهی زیستشان است. این حرکت پدیدار شده و به طور مسلم هر روز بر شدت و قدرت آن افزوده خواهد شد و انسانها از آن گریزی ندارند. و اصل این موضوع هم این است که حرکت به سوی جلو است نه مشکی است و نه الزامی برای توقف آن. بلکه نکته حساس در این است که انسان امروز باید متوجه باشد که این تفاوتهای رفتاری دایم و در حال تغییر است و از امروز تا فردا هزاران فرق خواهد بود. جامعه به شدتی غیرقابل توصیف نوع و به صورتی فراگیر و همگانی شیوههای رفتاری را تغییر میدهد و گونههای جدیدی از آن را تعریف میکند. رفتارهایی که در زندگیهای امروزی است دارای تشکیلات، فرهنگ خاص خود و حتا اقتصاد و سبک معیشت ویژهی خود است. چنانکه گویی جامعهای از درون جامعهای دوباره سر درمیآورد.