در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد…
به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدره؟
کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم.
کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد.
به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم…!
و این مرد مارتین لوتر, یک راهب مسیحى و بنیان گذار مذهب مسیحى پروتستان, در آلمان بود, و در شهر ورمز(نزدیک کلون), دادگاه کاتولیک اورا محکوم کرد و این زمانى اتفاق افتاد که چاب سنگى کتاب به تازگى در آلمان اختراع شده بود و به گسترش پروتستان کمک شایانى کرد, و در سال 1543 در گذشت.
شمئى ناکو - پیام امید