گفتگویی از سر مزاح با خودم!

گفتگویی از سر مزاح با خودم!

صدیق حسین زاده

به نظر شما از کجا شروع کنم، از اول، پس از اول شروع می کنم، نمی دانم شما تا به حال دیدید یا شنیدید که یک آدم عاقل با خودش گفتگوی مطبوعاتی انجام دهد و خودش را سوال و جواب کند! شاید ، البته زیاد مهم نیست ، چون حالا دارین می بینید و می خوانید ، ماحصل گفتگوی بیست و چهارساعته خودم با خودم را در زیر می خوانید:

من کیستم؟

من کی هستم؟ کی هستم؟ آهان ، من صدیق حسین زاده ، متولد و ساکن شهرستان نیکشهر در استان سیستان و بلوچستان ، نه شرقی ام و نه غربی بلکه ایرانی هستم و اسلامی ، راستش را بخواهید من آدم بدی نیستم. انشاا... ، بین خودمان باشد این را کسی نمی داند.

هدف من از نویسندگی و کار فرهنگی چیست ؟

فکرهای بد نکنید ، هدف ما مچ گیری و زد حال زدن به هیچ کس نیست ، هدف ما هر چه باشد آب به آسیاب دشمن ریختن هم نیست ، خیر است و خدمت به مردم.

کار کدام یک از نویسندگان می پسندم؟

از من به شما نصیحت که هیچ وقت پای خود را در کفش دیگری نگذارید ، خصوصاً نویسندگان ... ، فکر نکنید امتیاز ویژه ای قائلم ، بلکه از این باب است که تجربه ثابت کرده آدم هایی وجود دارند که نمی شود سر به سرشان گذاشت و انتظار داشت که صدای شان هم در نیاید.

چندسال است که در این زمینه فعالیت می کنم؟

اندازه موهای سرم، البته شاید من کچل باشم و یک تار مو هم نداشته باشم ،پس در هر حالت دروغ محض است، ولی خوب می دانم که دنیا دست چه کسی است ، اصلاً یه کلام ختم کلام مگه سواد به چند روز و چند ماه و چند سال فعالیته .

راستی دنیا دست کیه؟

نه نه نه ! اخه، بده، قرار نبود وارد بحث های سیاسی بشوم و می دانم شما هم حوصله این کلمه ها و حرفهای قلنبه و سلنبه را ندارید.

کار فرهنگی ( خصوصاً کار مطبوعاتی)را در استان چطور می بینم؟

کار فرهنگی داریم تا کار فرهنگی و بستگی به نیت طرف دارد که از این کار چه برداشتی می خواهد داشته باشد، منفی یا مثبت. استان ما جان می دهد برای کارهای فرهنگی که حسابی جواب می دهد ، شاید اگر این کار از صد سال پیش شروع می شد نشریه های استان از واشنگتن تایمز، هرالدنیوز، واشنگتن پست ، شیکاگو تریبون، گاردین، الحیاط و همین شرق خودمان هم کارشان بیشتر می گرفت ، اما افسوس!

راز موفقیت به نظر من؟

آقایان، خانم ها ، خیالتان را راحت کنم ، هیچ رازی در کار نیست و هزار سال دیگر هم رازی نخواهد بود، راز واسه داستان ها و فیلم های عشق و عاشقی است ، الحمدا... ما نیازی به راز بازی نداریم چون جرأت حرف زدن البته از نوع حق را داریم، حالا آن وسط ها چند نفر هم ناراحت شده اند!

سخن پایانی؟

تا به حال با هر یک از مخاطبان و خوانندگان مطالبم روبرو شده ام ، حال و احوال مطالب را جویا شده ام ، در جواب به من گفته اند : عالیه، خوبه، بهتر از این نمیشه ، ولی اگر بخوام نظر شخصی خودم را درمورد دست نوشته هام بگم ، راضی نیستم.