پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

پهره..وبلاگ فرهنگی هنری وادبی بلوچستان

,, روزنامه پهره,, پهره روتاک,,

هدف شما از چرخاندن این وبلاگ چیست ؟

 

 هدف شما از چرخاندن این وبلاگ چیست

  فعالیت وبلاگی برای من تمرین آزادی  است. یعنی اینجا تمرین آزادی میکنم. اینجا می گویم:«این مائیم ! مارا  را ببینید! ما هستیم !» و این دیده شدن برای من مهم است. چون هیچوقت هیچکس نخواسته مارا  آنطوری که هستیم ببیند و بپذیرد و همیشه یا محکوم شده ایم  یا مورد دلسوزی قرار گرفته ایم . همیشه شنیده ایم شما  نمی توانی! برای همین صادقانه میگویم همین نظرات تک و توک پر از لطفی که برای من گذاشته می شود فوق العاده برای من باارزش هستند. چون به من می گویند تو می توانی. و این باعث می شود در زندگی حقیقی و غیر وبلاگستانیم هم محکمتر و با اعتماد به نفس بیشتر قدم بردارم. در مورد مطالبی که در پهره منتشر میکنیم خیلی راجع بهش فکر کردم که آیا باید برای خودم چهارچوبی بگذارم؟ بالاخره به این نتیجه رسیدم که نه! این آزادی را به خودم می دهم که هر چه دل تنگم خواست بنویسم. حالا ممکن است فرهنگی باشد، یا اجتماعی .  

از سال 75 نخستین اطلاعات را درمورد اینترنت کسب کردم و جذابیت موضوع
باعث شد از همان زمان آن را در لابه لای روزنامه ها ،خبرهای تلویزیون و کلام افراد
و... جستجو کنم و همیشه سعی می کردم که اطلاعات بیشتری راکسب کنم و هر مطلب را
درمورد اینترنت را می خواندم و هر روز شدت علاقه ام به آن بیشتر می شد.اولین تجربه
ورود به انیترنت را در سال 77 بدست آوردم و پس از آن جدیت من بیشتر شد و کم و بیش
بعد از آن به دنیای اینترنت سر می زدم که از سال 79و 80 مسئله کاملا"جدی شد و میزان
استفاده و کسب اطلاعاتم به شدت گسترش پیدا می کرد واز سال 80 به بعد تقریبا"هر روز
در اینترنت بودم و در این دهکده جذاب و اقیانوس اطلاعات به گشت و گذار می
پرداختم..
.  

اولین وبلاگم  http://www.pahreh.blogspot.com/ 

اولین سایتم .www.balochistaninfo.com

با خودم عهد کردم که در وبلاگ تا سر حد ممکن ساده باشم و راحت تر بگویم دوست داشتم «خود واقعی» باشم.به این فکر بودم که این جای فارغ از تمام مشقات و مشکلات زندگی روزمره باشم و از نقش بازی کردن و دو چهره بودن بپرهیزم وهر چه بیشتر ساده ،صادق، خالص و نهایتا"لطیف و مهر بان باشم.به خودم می گفتم که باید سفره های دلم را باز کنم و حرف ها و عقده های اندرونی خودم را بزنم و خودم را تخلیه عاطفی کنم.پس از مدتی این حس را داشتم که وبلاگ را برای خودم سرای آرامش قلمداد کنم و چه حس خوشایندی از این موضوع داشتم

به نظر من باید در وبلاگ ها به تبادل اندیشه و افکار پرداخت و یادداشت ها را مورد نقد و بررسی قرار داد،باید از افکار و نگرش های دیگران هم در مورد افکار و نگرش های خود باخبر بود،برای من این قسمت فوق العاده حائز اهمیت است و به خاطر این طرز تفکرم حس می کنم نسبت به صد روز پیش خیلی رشد و پیشرفت فکری و نگرشی داشته ام و نهایت سعی تلاشم این است که دقیق تر و اساسی تر بحث و تبادل نظر داشته باشم. 

این همه وقت, انرژی و حوصله صرف وبلاگ نویسی میشه, که قطعا هیچ منفعت مادی برای من نداره, و ظاهرا هیچ نفع دیگه ای! درست مثل سیگار کشیدن؛ که نه تنها نفعی نداره, بلکه کلی زیانباره! یا شاید مثل ورزش کردن, با این تفاوت که ورزش کردن شاید منفعت مالی برای ما در پی نداشته باشه ولی همه ی ما موافقیم که منافع جسمی و روانی بیشماری نصیب ما می کنه.

به نظر من وبلاگ نویسی مثل ورزش می مونه؛ ورزشی که روح مارو قوی می کنه و ذهن مارو گسترش می ده؛ وبلاگ نویسی مارو با دنیایی بزرگتر و انسان هایی دورتر آشنا می کنه.

در ضمن بنده در سوئد زندگی میکنم .راجع به سیاست هم کمتر می نویسم چون کم نیستند کسانی که هم بهتر می نویسند و هم بیشتر از من سر در می آورند.من سیاسی نیستم و تنها به عشق مردم کار می‌کنم . من سیاسی نیستم و از سیاست چیزی نمیدانم

من سیاسی نیستم ! برای من مهم نیست که چه کسی به چه کسی دست داده ! چه کسی اول دستش را دراز کرده ! چه کسی با کدام دست دست داده !

نظرات 1 + ارسال نظر
واحد دهانی جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

Baaz jwaan, wash gwashay!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد