صدیق حسین زاده
آنچه می خواهم در این یادداشت به آن بپردازم نه جانب داری است و نه محکوم کردن گردانندگان سایت زاهدان پرس ، بلکه صرفا" برداشت یک خواننده از یک رسانه است. زاهدان پرس تقریبا" جزو معدود پایگاههای خبری ، تحلیلی مجازی است که در چند سال گذشته توانسته توجه ها را به خود جلب کند و حتی در مواردی مسوولین استانی را هم مجبور به پاسخگویی کند ، علاوه بر آن بسیاری از رسانه هایی که در سطح ملی و بین المللی فعالیت می کنند از این سایت به عنوان مرجع خبری استان سیستان و بلوچستان استفاده می کنند.
گویا زاهدان پرس توسط شخصی به نام مهدی جهانتیغی اداره می شود و از محتوای آن اینطور به نظر می آید که خود را وابسته به جریان اصولگرای استان می داند، البته کسانی هم معتقدند که گرداننده گان زاهدان پرس خود برداشتی متفاوت از اصول گرایی داشته و هر کس را که از دایره آنان خارج گردد نیز اصولگرا نمی دانند.
با مطالعه محتوای زاهدان پرس به این نتیجه رسیده ام که این سایت خبری در محدوده مشخصی حرکت می کند ، خبرهای خاصی و محدودی را پوشش می دهد و تحلیل هایی در همان محدوده خاص ارائه می دهد، به طوری که خواننده قبل از باز شدن صفحه مطمئن است که سایت چه اشخاصی را مورد خطاب قرار داده و از چه کسانی انتقاد کرده است.
بعد از پوشش خبرها و تحلیل های جریان گروهک تروریستی جندالله که منجر به شهادت رسیدن تعداد زیادی از هم استانی های عزیزمان شد ، دیدگاه زاهدان پرس در دیگر رویدادهای استان همیشه یک جانبه بوده و با گرفتن مواضعی تند ، به حد افراط هم رسیده به طوری که از چهارچوب کار یک رسانه حرفه ای خارج شده و به بلندگوی تبلیغاتی مبدل گشته است.
به نظر می رسد زاهدان پرس به بحران محتوا و موضوع مواجه است ، زیرا با مراجعه با آرشیو تحلیل های ارائه شده توسط این سایت متوجه می شویم بیشترین مطالب وی حول مولوی عبدالحمید می چرخد. به گونه ای که به موضوع اصلاح طلب بودن یا نبودن مولوی عبدالحمید بیش از حد می پردازد و این برای بسیاری از مخاطبین لوث و بی مزه شده است. البته روشن نیست زاهدان پرس با ثابت شدن اصلاح طلب و یا اصولگرا بودن مولوی عبدالحمید می خواهد به چه نتیجه ای برسد.
برای مثال در آخرین تحلیل زاهدان پرس با عنوان « اتاق فکر لندن دوخردادی بودن عبدالحمید را تایید کرد!» تحلیل کننده به بررسی مواضع گیری سیاسی مولوی عبدالحمید در انتخابات های برگزار شده ریاست جمهوری ، مجلس و شوراها در ادوار گذشته پرداخته است. نویسنده مطلب یاد شده پس از بررسی مواضع مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی در دهه اخیر در پایان تحلیل ضمن نقل قولی از وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اصلاحات نتیجه گرفته که وی یک اصلاح طلب افراطی است.
اینجاست که باید گفت دوستان ما در زاهدان پرس دچار بحران موضوع و محتوا شده اند و با تکرار موضوعاتی که ارزش خود را برای خواننده از دست داده بر این بحران دامن می زنند.
به عنوان یک خواننده به مدیر سایت زاهدان پرس پیشنهاد میکنم برای خروج از بحران فکری ، در مواضع خود تجدید نظر کنند و با توجه به جایگاهی که در جذب مخاطب بدست آورده اند و با دادن تحلیلی واقعی از وضعیت موجود بر مخاطبان خود بیفزایند تا از این جایگاه بتوانند علاوه بر نشر افکار مثبت ، بنگاهی درآمدزا و اشتغالزا همانند سایت های تابناک و عصرایران برای تعداد زیادی از جوانان علاقه مند استان ایجاد کنند.